متن کامل مناظره یوسف قرضاوی و هاشمی رفسنجانی+فیلم کامل
*ترجمه: عبدالعزیز سلیمی
چند سال قبل بود که شبکه الجزیره گفتگویی میان شیخ یوسف قرضاوی و حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی ترتیب داد. گفتگویی که قرار بود موانع وحدت امت اسلام و آنچه شیعه و سنی از آن آزرده خاطرند، صریحا به گفتگو گذاشته شود. متن زیر پیاده شده این گفتگوست!
مجری: جناب آقای هاشمی حضور شما را در این گفتگوی ویژه خوش آمد می گوییم، و منتظر شنیدن سخنانتان هستیم، بفرمایید!.
• هاشمی: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله و الصلاة و السلام علی آله و صحبه، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا.
من باید از شبکۀ تلویزیونی الجزیره و همچنین از شخص جناب آقای قرضاوی که این برنامه را در راستای پاسداری از وحدت اسلامی ترتیب داده اند، صمیمانه تشکر کنم، می دانم که اتحاد جهانی علمای مسلمین برای وحدت مسلمین اهتمام شایانی دارد، و تلاش بسیاری را برای بستر سازی و فراهم کردن امکانات برای اجرای این گفتگو به عمل آورده است، از خداوند مسئلت دارم که خیر و برکت این دیدار را شامل حال امّت اسلامی بگرداند.
همۀ ما می دانیم که یکی از بنیان ها و مبانی عمومی جهت گسترش اسلام، پاسداری از وحدت است، و چنانچه این وحدت تحقق پیدا کند، خیر و برکت فراگیر شامل حال تمامی مسلمانان خواهد گردید و همه در آن سهیم خواهند بود. پس از پیروزی انقلاب ما تمامی تلاش های خویش را در جهت توانمندی صفوف و نزدیکتر شدن مذاهب بکار گرفتیم. البته این راهی بود که مرحوم آیه الله بروجردی و علّامه شیخ محمد عبده و همچنین مؤسسۀ دار التقریب پایه های آن را بنیان نهادند. ما نیز بعد از پیروزی انقلاب موضوع هفتۀ وحدت اسلامی را مطرح کردیم، و این راه را ادامه دادیم. بنیانگذار جمهوری اسلامی و همچنین آیه الله خامنه ای مقام رهبری جمهوری اسلامی همان راه را به صورت جدّی و با پشتکار در پیش گرفتند، و در این ارتباط پیشرفت ها و دگرگونی های بسیاری را بدست آوردیم. و تعداد زیادی از علما در کنفرانس ها حضور پیدا کردند، که می توان از جناب آقای شیخ قرضاوی نام برد. همچنین تعداد زیادی از علمای مصر، تونس، مراکش، عراق، سوریه، عربستان سعودی و تمامی کشور های اسلامی حضور داشته اند.
ما میوۀ آن تلاش ها را چیدیم و به یکدیگر نزدیک شدیم و از خداوند می خواهم که ما را در تقویت و پاسداری از این دست آوردها یاری دهد. طبعاً در روزهای اخیر با امواجی از فتنه گری رو به رو بودیم، که شاید از پاره ای از رویداد های عراق ناشی شده باشند، و شاید با رویدادهای دیگری مانند آنچه در افغانستان و لبنان پیش آمده بی ارتباط نباشند.
تمامی آن فتنه ها ناشی از تلاش های دشمن که امواجی تازه از فتنه برانگیزی را به راه انداخته و پاره ای از نگرانی ها را سبب شده است، که چیزی نمانده تمامی تلاش هایی را که علما در گذشته در جهت وحدت به عمل آورده اند، ناکام و بی حاصل کند، به امید خداوند ما می خواهیم در این برنامه در برابر آن امواج فتنه برانگیز ایجاد مانع کنیم.
من بر این باورم که شکست آمریکا در جهت تحقق و ایجاد خاورمیانۀ بزرگ که در واقع تلاش برای گسترش سلطه گری خود بر سرزمین های ماست، با شکست رو به رو خواهد گردید، وجودشان در منطقه و عراق تا کنون نتوانسته آنان را به اهدافی که دنبال می کردند نزدیک نماید، و حجم مشکلات ایشان بیشتر شده، آنان گمان می کنند از طریق گسترش تفرقه در میان صفوف مسلمانان می توانند به آن اهداف واقعیت ببخشند، شکست اسرائیل در جنگی که علیه لبنان به راه انداخت، همچنین پیروزی که مردم فلسطین در انتخابات اخیر و تقویت پایه های مقاومت در تمامی ممالک اسلامی به آن دست یافتند، همۀ اینها جزو عوامل و اموری بودند که دشمن را به ایجاد تفرقه در بین مسلمانان وادار کردند، و تصمیم گرفته اند که به طور جدّی به چنین توطئه ای دست بزنند، امّا ما فرزندان اسلام و قرآن نباید فریب بخوریم و همانگونه که در آغاز سخن گفتم، حکم قرآنی صریحی وجود دارد که ما را از درگیری و تفرقه بر حذر می دارد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» این حکم روشن و صریح قرآنی است، از طرف خداوند به ما امر شده است که از وحدت پاسداری کنیم، همانگونه که می فرماید: «انما المؤمنون اخوهٌ» علمای اسلام در برابر مسئولیت های بزرگ و به راستی مهمی قرار دارند به ویژه در شرایطی که با مشکلات سختی رو به رو هستیم و دشمن به دنبال ایجاد تفرقه در لبنان، عراق، افغانستان و دیگر کشورهاست، مشکلاتی که ما در سودان، سومالی و دیگر ممالک با آنها روبه رو هستیم، حل و فصل آنها تنها از طریق حفظ وحدت اسلامی ممکن است.
فتنه انگیزی ها و تفرقه افکنی ها و تحریک احساسات میان شیعیان و سنّی ها در واقع جزو نغمه های شیطانی هستند و برماست که در برابر وسوسه های شیطان فریب نخوریم، علما و همچنین مردم ایران از اعماق درون به وحدت اسلامی دل بسته اند، و صمیمانه چشم به راه تحقق آن هستند. من می دانم که علمای اهل سنّت نیز با علمای ما هم دل اند، آنان به دنبال ایجاد تفرّق در میان مسلمانان نیستند، امّا پاره ای از آدم های نادان وجود دارند، که اینجا و آنجا اقداماتی را صورت می دهند، و سخنانی را مطرح می کنند، امّا وظیفۀ خردمندان و دانشمندان مسلمان است که فراتر از عملکرد ها و سخنان افراطی ها و تند روها عمل کنند، آنانی که به مصالح کلّی اسلام توجه نمی کنند، نباید مورد اهتمام قرار بگیرند، به همین خاطر امیدوارم در این گفتگو که با جناب آقای قرضاوی خواهیم داشت به اسلام و امّت اسلامی خدمتی بکنیم.
• مجری: با تشکر از شما، هم اکنون به دوحه می رویم تا سخنان دکتر قرضاوی را بشنویم، جناب شیخ بفرمایید.
• دکتر قرضاوی: بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و امامنا و اسوتنا و حبیبنا و معلمنا رسول الله و علی آله و صحبه و من اتبع هداه.
امّا بعد: سخنانم را با تشکر از شبکۀ تلویزیونی الجزیره به خاطر اجابت درخواست اتحاد جهانی علمای مسلمین مبنی بر اجرای این دیدار آغاز می کنم، دیداری که از خداوند می خواهم از راه آن خیر و منافعی را ارزانی بدارد، همچنین به آقای هاشمی رفسنجانی درود و سلام دارم، هشت سال پیش دردیداری که از تهران داشتم با او ملاقاتی داشتم و ضمن استقبال گرم از اینجانب یک دوره کتاب تفسیرش را از قرآن به من هدیه دادند.
بر این باورم که اگر از این دیدار به صورت مطلوب استفاده بشود، پیامد های مطلوبی را برای امّت اسلامی به دنبال خواهد داشت، از جناب شیخ رفسنجانی که علاوه بر اینکه روحانی برجسته ای است از رهبران سیاسی طراز اوّل ایران به شمار می آید، انتظار دارم که در ارتباط با چهار موضوع محوری که هیئت ارسالی به تهران با مسئولین ایران در موردشان به توافق رسیده اند سخن بگوید، چهار موضوع اساسی وجود دارند که لازم است در موردشان صحبت کنیم و به صراحت آنها را مورد بررسی قرار بدهیم.
من ضمن سخنرانی در کنفرانس گفتگوی مذاهب که چند هفته پیش در قطر برگزار شد؛ گفتم که: ازدست اندرکاران تقریب بین مذاهب که نشست هایی را ترتیب می دهند و سپس پراکنده می شوند و اقدامی عملی را صورت نمی دهند، جدٌاٌ انتقاد دارم، زیرا از دست نهادن بر روی نقاط و موارد حسّاس و آسیب دیده و رویارویی با مشکلات حقیقی دوری می نمایند، بسیاری از آنها گردهم می آیند و به تعریف و تمجید و مجامله گویی می پردازند و امور مهم را به حال خود رها می کنند.
به همین سبب قصد دارم که در این دیدار از اموری سخن بگویم که همگان اعم از شیعه و سنّی و عموم مسلمانان از آن شکوه دارند و رنج می برند، یکی از آن مسایل مسألۀ تکفیر است، کسانی هستند که حکم کفر شیعیان را صادر می کنند و کسان دیگری هستندکه اهل سنّت را تکفیر می کنند، امّا ما می خواهیم که اسلام محور جمع کننده میان همگان و محور وحدّت باشد، وقتی در میان اهل سنّت کسانی هستند که شیعیان را تکفیر می کنند، در میان شیعیان نیز کسانی هستند که اهل سنّت را کافر می دانند و شاید ایشان تندتر و بدتر از آن دسته از اهل سنّت تکفیری هستند، در میان شیعیان اشخاصی وجود دارند که می گویند: خدا و پیامبر و پیشوایان ما جدای از خدا و پیامبر و پیشوایان اهل سنّت است، نمی خواهم از اشخاص نام ببرم و تنها به شیخ نعمت الله جزایری و شیخ مجلسی صاحب کتاب بحار الأنوار اکتفا می کنم، نمی خواهیم برای تندروها و غلاّت حساب خاصّی را باز کنیم، زیرا اگر پای خود را جای پای ایشان قرار بدهیم هیچگاه با یکدیگر کنار نخواهیم آمد، بلکه بر روی اهل اعتدال و میانه روها باید تکیه کرد و امید بست، ما مسألۀ تکفیر را مردود می شماریم، همین که همۀ ما به(لا اله إلا الله و محمّد رسول الله) شهادت می دهیم، شهادتی که تضمین کنندۀ احترام و پاسداری از جان و مال انسان مسلمان است و به سوی یک قبله نماز می خوانیم و به وحدت اهل قبله باور داریم، کافی است.
این یک مسأله، مسألۀ دیگر این است که اختلافات موجود میان شیعه و اهل سنّت را نباید در بین عامۀ مردم و بر روی منابر مساجد و اجتماعات عمومی مطرح نمود، بلکه اهل علم و تخصص باید به بررّسی مسائل اختلافی بپردازند آن هم با تکیه بر اصول علمی و کارشناسی و بدور از تحریک احساسات و تشنج آفرینی و کینه توزی سیاه و کورکورانه، بلکه با بهره گیری از روح محبّت و اخوّت.
موضوع سوّم در رابطه با اصحاب رسول خدا(ص) و آل بیت است، هرچند من و تمامی مردم اهل سنّت ایمان و یقین داریم در تمام جهان اهل سنّت حتی یک نفر هم پیدا نمی شود که اهل بیت را دوست نداشته و جایگاهشان را بر روی سر خویش قرار ندهند، کدام اهل سنّت است که علی بن ابی طالب همسر بتول و عموزادۀ رسول و شمشیر آخته اسلام را دوست نداشته باشد، کیست که حسن و حسین قافله سالار جوانان بهشتی، زین العابدین سجّاد، ابو جعفر باقر و جعفر صادق و دیگران را دوست نداشته باشد، چنین کسی در میان اهل سنّت وجود ندارد.
امّا مشکل مواضع دوستان شیعی نسبت به اصحاب رسول خدا(ص) است، موضوعی که در نهایت اهمیت قرار دارد، من هشت سال پیش هنگام دیدار از تهران، این را به دوستان ایرانی یاد آور شدم و به خاطر دارم در تمامی گردهمایی های که در آنها حضور یافته ام ـ از جمله گردهمایی تقریب در رباط(پایتخت مراکش) و بحرین و دمشق ـ این موضوع را یادآور شده ام.
این مسألۀ مهّم و حسّاس را یاد آور می شوم که امکان ندارد دستانم را در دستان شما قرار دهم و احساس کنم که با هم برادریم، زمانی که من می گویم: أبوبکر، عمر، عثمان و عایشه رضی الله عنهم ، امّا شما ایشان را مورد لعن و نفرین قرار بدهید، این غیر ممکن است، به همین خاطر لازم است در این رابطه به توافق برسیم.
بهتر است برادران اهل تشیع توجه کنندکه: اصحاب پیامبر شاگردان و فارغ التحصیلان دانشگاه رسالت و نتیجه و نهال بر زمین نهاده شدۀ مدرسه تربیتی او بوده اند، اگر ایشان را آماج تیر اتهامات قرار بدهیم، در واقع استاد و معلّم ایشان را مورد اتهام قرار داده ایم و این بدین معنی است که او به درستی ایشان را تربیت ننموده است، اما سوگند به خداوند که رسول امین در تربیتشان بسیار خوب عمل کرده و بسیار موفق بوده است، و ایشان برترین و بهترین نسلی اند که تاریخ بشری شاهد آن بوده است. این را خداوند در هشت سوره از سوره های قرآن یعنی: أعراف، أنفال، توبه، نحل، حج، فتح، حشر و حدید گواهی می دهد. خداوند به تمام اصحاب سابقین و نسل بعد از ایشان به ویژه سابقین نخستین و حتی کسانی که به خوبی از آنها پیروی کنند، وعدۀ خیر و رحمت داده، از آنان خشنود گردیده و ایشان نیز از وعده های خداوند خشنودند و ایشان را به بهشتی که از زیر درختانش جویبارها جاری است وعده داده است. قرآن و احادیث، ایشان را مورد تعریف و تمجید قرار می دهند. از جهت تاریخی نیز آنان بوده اند که قرآن را حفظ و جمع آوری نموده و سنّت را برایمان روایت کرده و پیروزی های بزرگ را نصیبمان نمودند و اسلام را در جهان گسترش دادند، چه کسانی که اسلام را به مصر و ایران وارد کردند؟ چه کسانی بودند ایشان را از آتش پرستی رهایی بخشیدند و به یکتا پرستی هدایت کردند؟ این ها را همه اصحاب رسول خدا انجام دادند.
نمی خواهم در این ارتباط بیشتر سخن بگویم زیرا سخن به درازا می کشد و وقت مجال نمی دهد، این موضوعی است که لازم است دربارۀ آن به توافق برسیم، به هرگونه توهین و کسر شأن و ملامت نسبت به اصحاب رسول خدا باید پایان داده شود. اگر در میان اهل سنت هم کسی وجود داشته باشد که نسبت به اهل بیت بی احترامی کند، باید متوقف شود.
از طرف دیگر معاهده مکّه پیش روی ماست، میثاقی که انتظار داشتیم مراجع درجه اوّل اهل تشیع و علمای اهل سنّت حضور می یافتند و آن را امضاء می کردند، معاهده ای که در بر گیرندۀ هشت اصل و قاعده است، و ضرورت دارد همه ما تمامی آنها را بپذیریم و هیچکس را حق مخالفت با آن نباشد و مبنا و راهکاری برای ساماندهی به روابط میان شیعیان و اهل سنّت باشد. لازم است که آن اصول را فعّال و عملیاتی کنیم، تا نتیجۀ مطلوب را بدهد و در واقعیت حاصلی را در پی داشته باشد، موضوع دیگر رویدادهایی است که...
• مجری: جناب شیخ اگر اجازه بدهید در لابه لای پرسش ها، به موارد هشت گانۀ مذکور خواهیم پرداخت.
• دکتر قرضاوی: یکی دو دقیقه به من اجازه بدهید تا موضوع دیگری را مطرح کنم، زیرا آنچه در عراق روی می دهد، یکی از مهمترین مواردی است که به خاطر آن در این گفتگو شرکت کرده ایم، مساله خون هایی که روزانه بر زمین ریخته می شود، و پدیدۀ قتل عام ها توسط جوخه های مرگ و ملیشاها و چیزهایی از این قبیل که پشت سر آنها تعصبات مذهبی شناخته شده ای قرار دارد، این مسأله ای محوری است عده ای مردم را از خانه ها و اماکن سکونتشان از سرزمینی که در آن به دنیا آمده و خود و اجدادشان در آن زندگی کرده اند بیرون می کنند، مساجد بسیاری با زور از صاحبانشان غصب شده اند، هر چند حسینیه هایی نیز اینچنین شده اند، امّا در مقایسه با مساجد غصب شده اند کم اند؛ اگر می خواهیم صریح و بی پرده سخن بگوییم باید آن موارد را مورد توجه قرار بدهیم.
موضوع دیگر این است که ما با تجزیۀ ممالک اسلامی به شدّت مخالفیم، زیرا قدرت هایی که با اسلام دشمنی می ورزند، برای تقسیم و تجزیۀ سرزمین های ما طرح و برنامه دارند، پاره پاره کردن آنها را در دستور کار خود قرار داده اند، منظورم تجزیۀ کلّی نیست، بلکه تجزیۀ محلی و منطقه ای است، برای مثال می خواهند عراق، سوریه و مصر را به چندین کشور کوچک تقسیم نمایند؛ این موضوع به هیچوجه پذیرفتنی نیست، عراق همچنان به صورت کشور و مردمی یکپارچه باید باقی بماند، لازم است از یکپارچگی این ملّت پاسداری شود، و تمامی طرح ها و برنامه های تقسیم کنندۀ عراق و دیگر کشورها ی اسلامی را مردود و محکوم می شماریم.
به همین مقدار بسنده می کنم و فرصت را برای طرح پرسش ها از طرف برادر محترم استاد احمد در اختیار ایشان قرار می دهم.
• مجری: با تشکر از استاد یوسف قرضاوی، اکنون به طرح پرسش های بسیاری که از قبل آماده کرده ام می پردازم، امّا به خاطر سپری شدن بخشی از وقت ناچارم از تعدادی از پرسش ها صرف نظر کنم. قبل از طرح اوّلین سؤال از شیخ رفسنجانی این پرسش را دارم که آیا جواب هایتان به پرسش های ما بیان دیدگاه شخصی شماست یا اینکه دیگر مراجع و مسئولین نیز با شما هم عقیده هستند؟ این را به خاطر آنکه بینندگان متوجه موضوع باشند می پرسم، لطفاً خیلی کوتاه پاسخ بدهید، تا به موارد دیگر بپردازیم.
• هاشمی: طبعاً من از نگاه و دیدگاه خودم صحبت می کنم، امّا می دانم در بسیاری از مسایلی که در این برنامه مطرح می کنم؛ بسیاری از علما در ایران با من هم عقیده هستند.
• مجری: با تشکر از شما، بگذارید از اینجا آغاز کنیم؛ سخنان شیخ قرضاوی را در ارتباط باگردهمایی مکّه، و عدم حضور مراجع بزرگ شیعه در آن اجتماع و خودداری ایشان از امضای معاهده، شنیدید، برخی بر این باورند که عدم حضور ایشان مانع پیشگیری از فتنۀ موجود میان مسلمانان شد؛ موضوع دیگر، مسألۀ ناسزاگویی به اصحاب رسول خداست، سخنان جناب دکتر قرضاوی را شنیدید، شما چه می فرمایید؟.
• هاشمی: نظر من اینست که کارهایی که مردم عوام و افراطی های دو طرف انجام می دهند، نباید باعث ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بشود؛ همۀ ما بر اساس دستور قرآن باید به حبل الله متوسل شویم و در برابر خطراتی که امّت اسلامی را تهدید می نماید، بر روی وحدت اسلامی مان اصرار بورزیم. و مهمترین آن خطرات اسرائیل و صهیونیزم و استکبار جهانی است، آنان بذر فتنه می پاشند و برخی از کشورهای ما مسلمانان را اشغال کرده اند و این را مدتهاست که آغاز کرده اند و به دنبال تسلّط بر منابع ما هستند، به همین سبب وظیفۀ امّت اسلامی است که جمعیتی حدود یک و نیم میلیارد را تشکیل می دهند و حدود 60 کشور اسلامی داریم و در سازمان ملل از وزن قابل توجهی برخوردارند، و نقاط استراتژیک و حسّاسی را در دنیا در اختیار دارند در واقع نقاط بسیار مهّمی هستند. همچنین بهترین منابع را مانند انرژی که خداوند به آنان ارزانی داشته صاحب هستند و قرآنی را در اختیار داریم که ما را در زندگی مان راهنمایی می کند. و همچنین از سنّت پیامبر و سیرۀ ائمه برخورداریم و علما و دانشمندان و دانشگاه ها و شخصیات فراوانی وجود دارند. به همین سبب امّت اسلامی حق دارند قدرت بزرگی را تشکیل بدهند و از امّت مسلمان دفاع نمایند. ما به دنبال تعرض به دیگران نیستیم، بلکه هدف مان پاسداری از اسلام است؛ این هدف به وحدت نیازمند است. ما نمی خواهیم وارد پاره ای از مسایل فرعی بشویم که این چنین گفت و آن چنان گفت. ما در ایران خطبه ها و سخنرانی هایمان را با جملاتی همچون: « الحمد لله و الصلاه و السلام علی رسول الله و آله و اصحابه» آغاز می کنیم. تقریباً تمامی خطبا و سخنران ها اینگونه سخن خود را شروع می کنند، ما شیعه ها در ایران به توحید و نبوّت و معاد ایمان داریم و هر انسانی این باورها را داشته باشد او را مسلمان می دانیم و در نتیجه جان و مال و حیثیت او مصون و محترم است؛ و به هیچ وجه نباید به حقوق و شخصیت چنین انسانی تعرض بشود، و چنین کاری حرام است. هرچند گله مندی ها و ملامت هایی از دو طرف وجود دارد؛ امّا این شرایط، شرایط ملامت و بازخواست نیست، ما باید دست به دست یکدیگر بدهیم و از هویت اسلامی خود دفاع کنیم.
• مجری: بسیار کوتاه می گویم که: برخی از اهل سنّت می گویند: « تا زمانی که برای دوری از سب صحابه فتوایی(از طرف مراجع) صادر نشود، نباید چنین موضعگیری و سخنانی را جدّی گرفت.»
• هاشمی: کدام موضعگیری؟
• مجری: موضعگیری در برابر توهین به اصحاب رسول خدا(ص) احیاناً از طرف عوام شیعه، نمی گویم از طرف علما؟.
• هاشمی: بارها از طرف علمای اسلام و علمای شیعه این موضوع مطرح شده است، به ویژه از طرف مرحوم امام و اخیراً هم مقام رهبری در این ارتباط سخن گفتند، من بر این باورم که لازم است هر دو طرف به این ابتکار دست بزنند و علمای طرفین چنان فتوایی را صادر نمایند و بر روی مسایل اختلاف برانگیز دست نگذارند، مسایلی که اگر مورد توجه قرار گیرند، عامل وحدت نخواهند بود؛ هیچگاه تفرقه سودی را عاید نخواهد کرد. و همانگونه که قرآن می فرماید: نزاع ما را دچار شکست خواهد کرد.(و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم) ما نمی خواهیم که امّت اسلامی دچار ضعف شود، ما پیش از هر سخنرانی از آل و اصحاب پیامبر اسم می بریم، پس این مناقشات به خاطر چیست؟
• مجری: به دوحه می رویم و با جناب دکتر قرضاوی همراه می شویم، جناب شیخ برای آنکه اهل انصاف باشیم باید یادآوری کنیم که: بعضی از شیعیان میگویند: عدّه ای از مسلمانان اهل سنّت عملکردها و موضعگیری هایی دارند که نمی تواند برای در نطفه خفه کردن فتنه ها سازنده باشد. برای مثال آنان از مسألۀ: هلال شیعی و فتواهای تکفیری از طرف برخی علما و پاره ای از مسئولین کشورهای اسلامی که حکم کفر اهل تشیع را صادر می کنند گله مندند، اگر شیعیان بر روی رویدادهای تاریخی اسلام انگشت می گذارند، اهل سنّت نیز بر روی حوادثی تاریخی مانند اشغال بغداد (توسط هلاکو خان مغول) و ابن علقمی و نصیرالدین طوسی و... اشاره می کنند، این امور نیز در حد خود وارد کردن اتهام است. نظر شما چیست؟ زیرا اتهام های متقابلی وجود دارند، و شیعیان نیز گله مندی هایی دارند.
• دکتر قرضاوی: می توانم به نمایندگی از طرف تمامی اهل سنّت بگویم که: ما رویدادهای تاریخی را پایه باورهای خویش قرار نمی دهیم، ما از تاریخ بهره می گیریم، امّا آن را باری بر دوش خویش قرار نمی دهیم، و خود را اسیر آن نمی گردانیم، ما بر این باوریم که اگر شیعیانی بوده اند که به خطا رفته یا منحرف گردیده اند و حتّی خیانت کرده اند، بار گناه آنان را بر دوش شیعیان معاصر قرار نمی دهیم، زیرا قرآن به صراحت می فرماید: «تلک امهٌ قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم.» ما در مورد اصحاب نیز همین باور را داریم، فرض کنیم که در میان اصحاب کسانی دچار اشتباه شده باشند، آنان اشخاصی بوده اند که اکنون نیستند، ما فرزند زمان خویش هستیم.
در ارتباط با مسألۀ تکفیر باید گفت که: تکفیر موضوعی دو جانبه شده است، امّا مهم این است که بدانیم چه تعداد از اهل سنّت شیعه را تکفیر می کنند، بدون تردید اکثریت قریب به اتفاق اهل سنّت به تکفیر متوسل نمی شوند، نباید فتوای تکفیر شیعه از طرف یکی دو نفر را بهانه قرار بدهیم.
آنچه در لبنان روی داد شاهد است که، اکثریت قاطع جهان اسلام از حزب الله حمایت کردند، زیرا امکان ندارد که در برابر حزب الله از اسرائیل جانبداری نمایند. اگر اینجا و آنجا فتاوایی صادر می شود، به هیچ وجه نمایندۀ رویکرد عمومی اهل سنّت نیست، زیرا اگر بخواهیم مردمی را بازخواست کنیم لازم است بر روی رویکرد عمومی آن تأکید کنیم، رویکردی که بدور از چنین تکفیری است.
همچنان که گفتم: ما در عرصۀ تقریب دیدگاه و دور نمودن فتنه هایی که عامل بدترین پراکندگی هستند، باید به دیدگاه اهل اعتدال و میانه روهای دو مذهب تکیه نماییم.