نماینده سابق تهران گفت: پایگاه رای رئیس دولت اصلاحات در بین نخبگان فکری، سیاسی و دانشجویی بود اما احمدینژاد علاوه بر توجه به آن بخشها، توانسته بود در طبقه فرودست و توده عمومی مردم از پایگاه قوی ومویرگی برخوردار شود.ولی روحانی تنها رئیسجمهور بدون ایدئولوژی، بدون گفتمان و بدون بدنه اجتماعی است.
به گزارش فتن، حمید رسایی نماینده سابق مردم تهران در مجلس در گفتوگویی به تشرح شرایط کشور و انتخابات ریاست جمهوری آینده پرداخته است. متن کامل گفتوگوی رسایی را در ادامه بخوانید: چرا مجلس نهم در دو سال ابتدایی خود به صورت همه جانبه از احمدینژاد حمایت کرد اما به یکباره با روی کار آمدن حسن روحانی تغییر موضع داد و به منتقد جدی دولت تبدیل شد؟
این نظر شماست اما واقعیت با این تطبیق ندارد. اکثریت مجلس نهم با آقای لاریجانی همراه و همسو بود و آقای لاریجانی نیز با آقای احمدینژاد اختلاف مبنایی داشت. به همین دلیل آقای لاریجانی در طول دوران مجلس نهم از همه اختیارات قانونی و غیرقانونی خود استفاده کرد تا دولت احمدینژاد را به مجلس بکشاند. آقای لاریجانی به صورت طبیعی از آقای احمدینژاد خوشش نمیآمد و به همین دلیل در نوع نگاه سیاسی خود دچار اختلاف جدی بودند. بخشی از ریشه این اختلافات نیز به انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ باز میگشت. در آن مقطع زمانی آقای لاریجانی که خودش را کاندیدای احزاب اصولگرا میدید، هرگز تصور نمیکرد که با یک رای یک میلیونی صحنه انتخابات را ترک کند و احمدینژاد رئیسجمهور شود. آقای لاریجانی در دوران اصلاحات یکی از ژنرالهای جریان اصولگرایی بود که در صدا و سیما به شکلهای مختلف با کجیهای جریان اصلاحات مقابله کرد! ضربه ای که آقای لاریجانی با پخش پشت پرده کنفرانس برلین و برخی از اتفاقات دوران اصلاحات به اصلاحطلبان زد باعث شده بود که ایشان جایگاه بسیار مهمی در جریان اصولگرایی پیدا کند. برای همین انتظار داشت بدنه اصولگرایان هم با تمام قوا از وی در انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ حمایت کنند اما احمدینژاد به ریاست جمهوری رسید. در نتیجه ریشه اختلافات آقای لاریجانی و احمدینژاد به انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ باز میگردد. البته برخی رفتارها و تصمیمات غلط آقای احمدینژاد هم سبب تحریک برخی از نمایندگان مجلس نهم میشد تا به این وسیله اعضای دولت را به مجلس بکشانند. اما همین آقای لاریجانی زمانی که آقای روحانی به ریاست جمهوری رسید در سیاستهای خود نسبت به دولت تغییر ایجاد کرد و چشم خود را نسبت به بسیاری از مسائل دولت بست. اکثریت نمایندگان مجالس هشتم و نهم هم همراه آقای لاریجانی بودند. بنابراین بر خلاف نظر شما و همانطور که واقعیت بیرونی هم حکایت میکند، مجلس در دوره احمدینژاد به تبع لاریجانی بیشتر مانع و سنگ انداز در برابر دولت بود ولی در دوره روحانی به دلیل تغییر لاریجانی و چرخش وی در همسویی با هاشمی، بیشتر مدافع رفتارهای دولت روحانی است. در حال حاضر لاریجانی از تمام اختیارات خود استفاده میکند تا دولت در تور مجلس گرفتار نشود. چرا آقای روحانی برخلاف روسای جمهور قبلی از روزی که به ریاست جمهوری رسیدند از تریبون مجلس مورد انتقاد قرار گرفتند؟
آقای روحانی در مجلس منتقدان کمتری نسبت به احمدینژاد داشت. البته این منتقدان از نظر کمیت کمتر اما از نظر کیفیت قویتر بودند. برخلاف اظهارات آقای روحانی، منتقدان ایشان در مجلس و در بیرون از مجلس افراد باسوادی بودند که مستند و با شناخت از دولت انتقاد میکردند. انتقاداتی که از آقای روحانی صورت میگرفت نیز همگی مبتنی بر آمار و تحقیقات بود و بسیاری از انتقادات بیاساس و پایه صورت نمیگرفت. بنده در زمان آقای احمدینژاد هم از دولت انتقاد میکردم و انتقادات من ربطی به دولت آقای روحانی نداشت. اما بدیهی است که شکل و حجم انتقاد یک نفر از دولتی که حرکت کلی او را قبول دارد با دولتی که جهتگیری او را قبول ندارد، با هم فرق داشته باشد. البته به ما حمله زیاد میکنند ولی یک نماینده مجلس به دلیل اینکه مشکلات مردم را از نزدیک لمس میکند باید برای مطالبات مردم هزینه بپردازد. شما این مساله را قبول دارید که لحن و شیوه انتقاداتی که شما و طیف نزدیک به شما در مجلس انجام میدادند، باعث تشنج در مجلس میشد؟
این مساله بیشتر به القائات رسانههای گروهی برمیگردد. مثال میزنم؛ برخی رسانهها هنگامی که آقای کوچکزاده صحبت میکرد عکسهایی از ایشان منتشر میکردند که در حالت عصبانی قرار داشت. با این وجود همین رسانهها هنگامی که آقای علی مطهری از الفاظی مانند «خفه شو، بتمرگ!» در صحن علنی مجلس استفاده کرد، با سانسور این کلمات، ایشان را به عنوان یک نماینده اخلاقی مدافع حقوق مردم معرفی میکردند. یا درباره همین سفر برزیل شما ببینید چطور با دوگانگی برخورد میشود. بنده که قرار بود از طرف کمیسیون و با موافقت و نظر هیات رئیسه به یک سفر نظارتی بروم و از اولش هم گفته بودم که نمیتوانم بروم. در ده روز حدود ۴۰۰ خبر علیه من در رسانههای مجازی و روزنامهها زدند، حتی تیتر یک چند روزنامه شد با اینکه نرفتم، ولی الان پنج نفر از نمایندگان لیست امید به سفر برزیل رفتهاند، همین رسانهها چقدر به این موضوع پرداختند؟! البته قبول دارم که بنده و برخی از دوستان در مواقعی با قاطعیت و بدون تعارف در مجلس صحبت میکردیم و اساساً به نظر من همه قدرت یک نماینده در«زبان» او است و باید از زبان خود در جهت برآورده شدن اهداف و آرماهای انقلاب در مجلس استفاده کند. بالاخره در برخی اوقات بر خلاف آییننامه هیات رئیسه مجلس اجازه نمیداد که ما صحبت کنیم به همین دلیل ما مجبور میشدیم با صدای بلند صحبتهای خود را مطرح کنیم. هنگامی که یک نماینده تخلفی را مشاهده میکند و یا اینکه رفتارهایی را مشاهده میکند که خارج از چارچوبهای قانونی است مجبور است تذکر بدهد و نمیتواند ساکت باشد. در فضای سیاسی کشور از شما به عنوان «تندرو» نام میبرند. شما از شنیدن لفظ تندرو درباره خودتان چه احساسی پیدا میکنید؟
تقسیمبندی «تندرو» و «میانهرو» بر اساس بیانات امام (ره) و رهبر انقلاب برگرفته از طراحی دشمن است که توسط برخی از رسانهها و افراد آگاهانه یا ناآگاهانه در فضای سیاسی کشور مورد استفاده قرار میگیرد. بنده پافشاری روی اصول انقلابی و اسلامی را یک اصل اساسی برای خود تعریف کردهام و در این زمینه هیچگونه کوتاهی را جایز نمیدانم. حالا برخی نام این را تندروی و افراط بگذارند برای من مهم نیست. حتی این را شیرینترین فحش سیاسی به خودم میدانم. نکته مهم دیگر اینکه ما باید ببینیم چه کسی به ما میگوید تندرو؛ اگر اصلاحطلبانی که در فتنه سال ۸۸ حضور داشتند و خود سابقه تندرویهایی مانند استعفای دسته جمعی از نمایندگی مجلس را دارند به بنده بگویند تندرو، من اصلاً ناراحت نمیشوم. همانطور که اگر برخی از اصولگرایان با سابقه مواضع دوگانه و دوپهلو که در فتنه سال ۸۸ سکوت اختیار کردند و امروز با افراطیون اصلاحطلب سر یک سفره نشستهاند هم به بنده بگویند «تندرو»، من اصلاً تعجب نمیکنم و ناراحت نمیشوم. اصولگرایی که منزلش هزار متر است نمیتواند به من بگوید «تندرو» چون خودش سمبل اشرافیتی است که صد برابر مذمومتر از تندروی است. استراتژی اصلی جریان اصلاحات در انتخابات مجلس سال۹۴ این بود که مانع از حضور مجدد تندروهای سیاسی در مجلس شورای اسلامی شوند. پس از انتخابات نیز اصلاحطلبان از عدم حضور تندروهای سیاسی ابراز رضایت کردند. چرا اصولگرایان نتوانستند به اهداف خود در انتخابات مجلس دست پیدا کنند و در تهران با شکست کامل مواجه شدند؟
در انتخابات مجلس شورای اسلامی چند اتفاق رخ داد که اصولگرایان نتوانستند در تهران به نتیجه دلخواهشان برسند و الا در کل کشور که نتیجه باب میل و طبع جریان اصلاحات نبود. نخست اینکه میزان مشارکت سیاسی در بین طبقات فرودست جامعه ۲۰درصد کاهش پیدا کرد و به جای آن میزان مشارکت سیاسی در طبقه متوسط به بالا۲۰درصد افزایش پیدا کرد. این در حالی است که پایگاه رای جریان اصولگرایی عمدتا در طبقات متوسط به پایین است و پایگاه رای جریان اصلاحات طبقات متوسط به بالا را تشکیل میدهد. اینکه چرا در مناطق پایین شهر کاهش مشارکت داشتم به دلیل این است که مردم هیچ دستاوردی از دولت مستقر ندیدند و برای تودههای عمومی جامعه چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا تفاوتی ندارد، او همه ما را یکی میبیند. شاید بگویید عملکرد ضعیف دولت چه ربطی به اصولگرایان منتقد دارد. پاسخم همین است که گفتم؛ اگر عملکرد مثبت بود که طرف به لیست امید رای میداد نه اینکه با صندوق رای قهر کند. مساله دوم اینکه بدنه جریان اصولگرایی در انتخابات مجلس شورای اسلامی مانند بدنه جریان اصلاحات فعال نبود. این در حالی است که هر کدام از جریانهای سیاسی دارای۲۰درصد خواص هستند که با حضور خود در انتخابات جذب رای میکنند. به نظر من لیستی که اصولگرایان در تهران ارائه کردند موفق نشد به خوبی این بدنه فعال و موتور محرک و رای ساز را به میدان بیاورد تا آرای خاکستری انتخاباتی را به سود اصولگرایان به سمت صندوق جذب کند. لیست اصولگرایان در انتخابات مجلس مجموعه ای از اضداد بود. کسانی در لیست اصولگرایان حضور داشتند که تا «خرخره» از دولت و برجام حمایت کرده بودند و در بزنگاهها رفتارهای مناسبی از خود نشان نداده بودند. در لیست تهران هم افرادی حضور داشتند که به شکلهای مختلف با دولت یازدهم همراهی میکردند و هم کسانی حضور داشتند که از سیاستهای دولت انتقاد میکردند و با آن مخالف بودند. به دلیل همین خصلت شتر مرغی، لیست اصولگرایان موفق نشد جاذبه لازم را برای رای دادن مردم به وجود بیاورد. قبول دارید که اصلاحطلبان منسجمتر عمل کردند؟
قبول دارم که آنها پادگانی عمل میکنند که البته به دنبالش رشد سیاسی و نتیجه نیست. وقتی شما بگویید چشمتان را ببندید به ۳۰ نفر رای بدهید بدون تحقیق و بدون مطالبهگری، این باعث رشد نمیشود. رفتار اصلاحطلبان در انتخاباتها کاملا «پادگانی» است. بر خلاف بدنه جریان اصولگرایی که برای رای خود ارزش و احترام قائل است و نمیشود با دستور و فرمان از او رای گرفت. منظورم از رفتار پادگانی این است که بزرگان جریان اصلاحات عنوان کردند که طرفداران این جریان به ۳۰نفر رای بدهند و طرفداران نیز به صورت چشم بسته و بدون اینکه از برخی از کاندیداها شناخت مناسبی داشته باشند به آنها رای دادند. برخی از مردم هوادار آنها الان به شکلهای مختلف عنوان کرده اند که شناخت صحیحی از برخی از افراد که در لیست قرار گرفته بودند، نداشتند وتنها به دلیل توصیه بزرگان جریان اصلاحات از این لیست حمایت کرده اند. البته این بزرگان هم خودشان بسیاری از افراد لیست تهران را نمیشناختند. در نتیجه در لیست اصلاحطلبان از فردی که در سال۸۸ از محاکمه و اعدام سران فتنه سخن میگفت وجود داشت تا چهرههایی که در محله خودشان هم شناخته شده نبودند. این شیوه و روش البته بر خلاف مردم سالاری واقعی و رشد دادن به جامعه است. چرا اصولگرایان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به شکلهای مختلف به آقای روحانی چراغ سبز نشان میدهند؟
اصولگرایانی که به آقای روحانی چراغ سبز نشان میدهند به مرور زمان تغییر کردهاند و اهداف جدیدی برای خود تعریف کردهاند. اصولگرایی یک حزب و گروه نیست بلکه یک جریان فکری است که نمیتوان برای آن چارچوب خاصی تعریف کرد و آن را به یک تفکر خاص تقلیل داد. طیفهای مختلف اصولگرایی دارای شدت و ضعف هستند و هر کدام تفکرات و اهداف خاص خود را دنبال میکنند. با این وجود همگی از یک اصول خاص پیروی میکند که آنها را در بزنگاهها به هم نزدیک میکند. این وضعیت در جریان اصلاحطلبی هم وجود دارد و این جریان نیز دارای طیفهای مختلف فکری است که با اینکه همگی از یک اصول و مبانی پیروی میکنند اما در شیوه عمل و استراتژی متفاوت عمل میکنند. اصولگرایانی که به شکلهای مختلف به آقای روحانی چراغ سبز نشان میدهند، باید عنوان کنند که چه نوع رفتاری در آقای روحانی مشاهده کرده اند که با مبانی اصولگرایی همخوانی دارد. آیا آقای روحانی براساس مبانی اصولگرایی در طول سه سال گذشته رفتار استکبار ستیزانه از خود نشان داده است؟ آیا آقای روحانی در سه سال گذشته در زمینه توجه به محرومان و مستضعفان قدمی برداشته؟ به نظر من در سالهای اخیر مفاهیم اصلاحطلبی و اصولگرایی به هم خورده و دعوای اصلی در فضای سیاسی کشور بین تفکر اصولگرایی و تفکر اصلاحطلبی نیست. در شرایط کنونی دعوای اصلی بین دو دیدگاه است؛ دیدگاه اول روی مبانی و اصول انقلاب اسلامی پافشاری میکند و دیدگاه دوم در درون نظام برخلاف مبانی انقلاب حرکت میکند. تفکرات برخی از افراد که در درون نظام قرار دارند با تفکراتی که ما برای آن انقلاب کردیم متفاوت است. به بیان دیگر تقابل حقیقی بین دو دیدگاه است که یکی با رفتارهایش به ذخیره انقلاب تبدیل شده و دیگری با رفتارها و مواضعی که دارد به ذخیره ضد انقلاب تبدیل شده است. دعوا بین انقلابیها با ضد انقلابیون درون نظام است. آیا اصولگرایان به دلیل اینکه گزینه مناسب برای رقابت با آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ندارند به وی چراغ سبز نشان میدهند؟
اگر این چنین باشد به معنای این است که این افراد اصولگرا نیستند. این گونه عملکرد سیاسی بیشتر به قدرتطلبی، کاسبی و «قبیلهگرایی» شبیه است تا اصولگرایی. بدون شک اصولگرایی که به آقای روحانی چراغ سبز نشان میدهد به دنبال قدرت است. ولی سخنگوی جامعه روحانیت مبارز صحبتهایی در این باره مطرح کرده است.
خب مطرح بکند. این سخنان نیز خیلی زود توسط دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تکذیب شد. البته این نشان دهنده نوعی تناقض در یک تشکل سیاسی است که نشان میدهد این گونه چراغ سبز نشان دادنها واقعی نیست و برخاسته از تناقضات درون گروهی است. برخی از اصولگرایان دچار بغض و کینه نسبت به رئیس دولت قبل هستند. بسیاری از مواضعی که در شرایط فعلی در فضای سیاسی کشور مطرح میشود از ترس بازگشت محمود احمدینژاد است. از سوی دیگر عملکرد آقای روحانی در سه سال گذشته در سیاست داخلی و همچنین سیاست خارجی ضعیف بوده و اطرافیان ایشان نیز به شکلهای مختلف به این مساله اذعان دارند. در شرایط کنونی رفتار آقای روحانی به شکلی است که ایشان یا گمان میکند به صورت صد درصد رئیسجمهور آینده است و یا اینکه به صورت صد درصد احساس میکند نمیتواند دوران ریاست جمهوری خود را تکرار کند که البته به نظرمن حالت دوم بیشتر صحیح است. این برداشتی است که بسیاری از همراهان روحانی هم دارند و در رسانههای متمایل به او نیز کاملا مشهود است. چه شرایطی برای روحانی تغییر کرده است؟
شرایط آقای روحانی در انتخابات سال۹۶ با شرایط ایشان در انتخابات سال۹۲ بسیار متفاوت است. روحانی دیگر یک چهره سفید برای مردم نیست بلکه مردم برای حمایت از ایشان عملکرد سه ساله دولت را در نظر میگیرند. روحانی در سال ۹۲ به صد دلیل رای لب مرزی زیر ۵۱درصد را آورد که الان بعد از چهار سال تقریبا هیچ یک از آن وعدهها محقق نشده، حتی وضع بدتر هم شده. کار رسیده به جایی که مردم در کنار مشکلات اقتصادی میبینند که تحقیر هم میشوند و توهین هم به آنها میکنند! به همین دلیل به نظر من در انتخابات ۹۶ مردم ممکن است به «چوب خشک» رای بدهند اما به آقای روحانی رای نخواهند داد! آیا اگر احمدینژاد وارد رقابتهای ریاست جمهوری شود اصولگرایان حاضر خواهند بود دوباره به وی اعتماد کنند؟ آیا دوباره فضا دوقطبی میشود و رای میآورد؟
اصولگرایان یعنی چه کسانی؟ من به شما میگویم که حتی چوب خشک هم در برابر روحانی رای خواهد آورد بعد شما میگویید که اگر انتخابات ریاست جمهوری آینده شکل دو قطبی بگیرد و آقای روحانی و احمدینژاد در مقابل هم قرار بگیرند آقای روحانی حتما شکست خواهند خورد؟! بدیهی است که احمدینژاد بیاید، دوقطبی شکل میگیرد. آقای روحانی تنها رئیسجمهور تاریخ انقلاب است که بدنه اجتماعی و «سمپات» مستقل اجتماعی ندارد و فاقد ایدئولوژی است. این در حالی است که آقایهاشمی و حتی رئیس دولت اصلاحات و بیشتر از همه احمدینژاد، دارای پایگاه اجتماعی مختص به خود بودند. پایگاه اجتماعی آقایهاشمی و نقطه رای ساز برای وی در تکنوکراتها و شکمسیرهای جامعه بود، پایگاه رای رئیس دولت اصلاحات در بین نخبگان فکری، سیاسی و دانشجویی بود اما احمدینژاد علاوه بر توجه به آن بخشها، توانسته بود در طبقه فرودست و توده عمومی مردم از پایگاه قوی ومویرگی برخوردار شود.ولی روحانی تنها رئیسجمهور بدون ایدئولوژی، بدون گفتمان و بدون بدنه اجتماعی است، تا جایی که من به دولت روحانی میگویم دولت «خاشمی». برخی از عقلای اصولگرایی عنوان میکنند حاضر نیستند در انتخابات ریاست جمهوری با جبهه پایداری سر میز مذاکره بنشینند.
بنده عضو جبهه پایداری به معنای یک تشکل سیاسی نیستم. بله، اگر جریان پایداری را یک جریان فکری و عملیاتی در عرصه سیاست بدانیم که در راس آن آیت ا… مصباح و برخی از علمای شفاف و با بصیرت قرار دارند، باید بگویم که این جبهه پایداری در بدنه پرجنب و جوش جریان اصولگرایی طرفدار و پایگاه رای دارد. برای همین به رغم میل باطنی برخی از چهرهها و شخصیتهای کهنه این جریان اما در نهایت مجبور خواهند شد با جبهه پایداری سر میز مذاکره بنشینند. اصولگرایان چه بخواهند و چه نخواهند باید این نکته را بپذیرند که تفکر جبهه پایداری، دارای بدنه اجتماعی و پایگاه رای است و به همین دلیل مجبور خواهند بود با جبهه پایداری وارد مذاکره شوند. منبع: روزنامه آرمان
بلومبرگ طی گزارشی نوشت اجرای قوانین FATF توصیه صندوق بینالمللی پول بود که ایران اجرا کرد و این موضوع و بیکاری یک چهارم جوانان ایرانی، روحانی را در انتخابات آتی ریاست جمهوری آسیبپذیر میکند.
به گزارش فتن، بلومبرگ طی گزارشی به انتشار نامههای بانکهای ملت و سپه در روزنامههای ایران پرداخت و نوشت این نامهها نشان میداد که این دو بانک از ارائه خدمات به افراد و شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران ایران خودداری میکنند. به نوشته این گزارش، درحالیکه توافق میان ایران و قدرتهای جهانی بخشی از تحریمهای اقتصادی ایران را لغو کرد اما بانکهای ایرانی هنوز از تجارت با ایران از ترس از گیر افتادن در تحریمهای پابرجای آمریکا خودداری میکنند. از اینرو جذب سرمایههای خارجی به چالش حسن روحانی تبدیل شده است که انتخابات آتی ریاست جمهوری را با مزیتهای اندک توافق هستهای بر زندگی عامه مردم پیش رو دارد. به نوشته بلومبرگ، تلاشهای بانک مرکزی ایران برای بهبود وضعیت ایران در گروه کاری اقدام مالی (FATF) سبب شده است تا تعدادی از بانکهای دولتی و خصوصی ایران بخشهای از نیروهای مسلح را تحریم کنند. بانک سپه به فکس ارسالی بلومبرگ برای ارائه توضیحات بیشتر در این رابطه پاسخ نداد و تماسها با بانک ملت نیز بیپاسخ ماند. بانک مرکزی ایران در بیانیهای به بانکها توصیه کرد هیچ محدودیتی در فعالیتهای تجاری با هیچ نهاد ایرانی وجود ندارد. آمریکا تلاش کرده است که گروههای تحت حمایت ایران نظیر حزبالله از رفع تحریمها متنفع نشوند. قانونی در ماه دسامبر تصویب شد که بانکها را از ارتباط با این گروههای شیعه منع کرد. پس از اینکه مقامات لبنانی این قانون را به منظور حمایت از بانکهای خود در برابر تبعات بعدی علیه بانکهای این کشور اجرا کردند، بانکداران برخی از حسابهای بیمارستانها، شرکتهای رسانهای و موسسات خیریهای مرتبط با حزب الله را بستند. با توجه به بیکاری یک چهارم جوانان ایرانی و عدم تحقق اهداف جذب سرمایهگذاری خارجی، برخی تحلیلگران معتقدند که روحانی میتواند در انتخابات آتی ریاست جمهوری اسیبپذیر باشد. قوانین اعلام شده از سوی بانک مرکزی ایران در ماه مارس تلاش میکند تا استاندارهای بانکهای ایرانی را با قوانین FATF منطبق سازد، این قوانین توسط صندوق بینالمللی پول به ایران توصیه شده است. در نتیجه، گروه اقدام مالی در 24 ژوئن «اقدامات متقابل» علیه سیستم بانکداری ایران را برای 12 ماه به حالت تعلیق درآورد. فارس
نظرات طیف وسیعی از اصلاحطلبان و حامیان دولت تدبیر نشان میدهد تردیدها برای چهارساله شدن روحانی بسیار جدی است و باعث شده است بسیاری از همکاران و یاران رئیس کابینه، نیمنگاهی به صندلی ریاست پاستور داشته باشند. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] انتخابات ریاستجمهوری 96 در حالی برگزار میشود که وضعیت کاندیداهای جناحهای مختلف شکل روشنی به خود نگرفته است و هنوز هیچ گروهی کاندیدای قطعی خود را اعلام نکرده است، اما در میان دولت و حامیان اصلاحطلب و اعتدالیش اختلافات زیادی وجود دارد و کاندیداهای زیادی برای جانشینی روحانی در پاستور مطرحشدهاند که در ادامه اسامی آنها را مرور خواهیم کرد. چرا روحانی مردد است؟
دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در سالهای 72، 80 و 88 نشان میدهد که رؤسای جمهور مستقر در انتخابات شرکت کرده و در هر سه مورد نیز موفق بودهاند، اما انتخابات سال 96 نکته متمایزی نسبت به سه انتخابات گذشته دارد و آن هم فاصله بسیار کمی است که روحانی در انتخابات 92 داشت و باعث پیروزی وی شد؛ یعنی 7 دهم درصد بیشتر از نصف شرکتکنندگان. این پیروزی شکننده و عدم توفیق دولت در گشایشهای اقتصادی طی سال 92 تاکنون باعث تردید روحانی نسبت به شرکت در انتخابات شده است.
تاجیک درباره یک دورهای یا دو دورهای شدن روحانی میگوید: اگر دولت آقای روحانی تمایل دارد دولت چهارسالهاش به هشت سال ارتقا پیدا کند باید در طول یک سال آینده نمایش کارآمدی و توانمندی از خود بروز بدهد. برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
این نظرات تاجیک نشان میدهد که اعتماد زیادی بین اصلاحطلبان و اعتدالیون به روحانی وجود ندارد و این احتمال وجود دارد که برخی از طیفهای اصلاحطلب گزینه دیگری را برای ریاستجمهوری 1396 معرفی کنند.
جهانگیری؛ معاون اولی که سودای ریاستجمهوری در سر دارد
هر چند اعضای جبهه اصلاحات بهصورت علنی از دولت یازدهم حمایت میکنند، اما به نظر میرسد بهصورت جدی به گزینه جایگزین فکر میکنند و برخی شخصیتهای ارشد حزب کارگزاران از «اسحاق جهانگیری» بهعنوان کاندیدای موردنظر خود در انتخابات ریاستجمهوری آینده نام میبرند؛ برخی از اعضای این حزب از معاون اول روحانی خواستهاند که خود را برای دور بعد انتخابات آماده کند و شنیدهشده که یکی از شخصیتهای بلندپایه کارگزاران و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی در دیداری با یک شخصیت ارشد دولتی به وی گفته که روحانی ظرفیت رأی آوری ندارد و باید روی گزینه جدید کار کنیم. گفته شده که اصلاحطلبان از جهانگیری خواستهاند که در سخنرانیهای خود بهطور مرتب از فساد در دولت گذشته انتقاد کند و خود را بهعنوان چهرهای ضد فساد معرفی کند.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] ظریف؛ کاندیدای برخی از مدرسین حوزه
محسن غرویان، روحانی حامی دولت روحانی، از جمله افرادی بود که از ظریف درخواست کرد تا در انتخابات ریاستجمهوری 96 ثبتنام کند. غرویان بدون اشاره به شخص خاصی، این نظر را به برخی از دیگر شخصیتها نیز نسبت داده و گفته است: «برخی از روحانیون قم اعم از مدرسین و علما با محمدجواد ظریف برای کاندیداتوری در دور دوازدهم ریاستجمهوری رایزنی کردهاند.»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
به نظر میرسد برجام و مذاکرات با 1+5 به گونهای پیش رفته است که دیپلمات کابینه تدبیر، نیمنگاهی هرچند ناچیز به صندلی رئیس داشته باشد. هاشمی؛ شاگرد اول کابینه یازدهم در مقابل روحانی
وزیر بهداشت دولت یازدهم نیز به سبب اقداماتش در حوزه سلامت که بارها مورد تمجید قرار گرفته است، وارد تحلیلها درباره انتخابات ریاستجمهوری هم شده است. برخی اقدامات وزیر دولت روحانی چون رفتن بین مردم و عمل رایگان چشم نیازمندان و ... را مقدمه حضورش در انتخابات ریاستجمهوری میدانند.
قاعدتاً هاشمی با توجه به طرح تحول نظام سلامت، جایگاه ویژهای نزد افکار عمومی دارد. علی شمخانی؛ نظامیای که به کسوت سیاست درآمد
او وزیر دفاع دولت اصلاحات بود که به دلیل نقش قابل ملاحظهای که در طراحی و اجرای سیاست تنشزدایی و توسعه روابط با کشورهای عربی حوزه خلیجفارس ایفا کرد بالاترین نشان دولتی (مدال عبدالعزیز) را از پادشاه عربستان سعودی دریافت کرد.
شمخانی که از سوی روحانی به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد بهعنوان یکی از گزینههای ریاستجمهوری اصلاحطلبان نام برده میشود. البته او پیشازاین نیز نامزد انتخابات ریاستجمهوری بوده است. انتخاباتی که پس از یک دوره ریاستجمهوری رئیس دولت اصلاحات برای تعیین رئیسجمهور بعدی در 18 خرداد 1380 با حضور 10 نامزد نهایی برگزار شد. شمخانی در آن انتخابات نفر سوم شد. مسعود پزشکیان و اظهارات جنجالیاش
انتخابات هیئترئیسه مجلس ثابت کرد که او هم پایگاه رأیی در بین مجلسها دارد و هم به دلیل کارنامه فعالیتهای سیاسیاش توانسته نظر گروههای مختلف را نیز جذب کند. او همچنین سابقه نمایندگی در دورههای هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی و وزیر پیشین بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت هشتم را در کارنامه خود دارد. پزشکیان در نشست علنی مجلس در تاریخ 11 دی 1394 گفته بود از اینکه خدا او را ترک آفریده، شاکر است و هیچکس حق ندارد «زبان و فرهنگ ترکها» را مسخره کند.
پزشکیان که به زبان کردی هم مسلط است، گفته به مهابادی بودن خود نیز افتخار میکند لذا میتواند رأی قومیتها را هم داشته باشد. در کنار هم قرار گرفتن این پازلها او را به یک کاندیدای بالقوه برای حضور در رقابتهای انتخاباتی تبدیل میکند. علی مطهری و آرزو برای ریاست جمهوری
گمانهزنیها درباره کاندیداتوری او از زمان برگزاری نمایشگاه مطبوعات 94 شروع شد. زمانی که یک رسانه اصلاحطلب از او پرسید: «اصلاحطلبان میتوانند برای انتخابات آینده ریاستجمهوری روی یک کاندیدای فراجناحی توافق کنند؛ بنابراین اگر اصلاحطلبان به صورت واحد، از شما برای کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری آینده دعوت کنند، خواهید پذیرفت؟» مطهری نیز در جواب گفت که «هر وقت دعوت کردند، آن موقع روی آن فکر میکنم.»
مطهری در انتخابات هیئترئیسه مجلس نیز توانست با رأی نمایندگان عنوان نایبرئیسی دوم را کسب کند. محمدباقر نوبخت؛ سخنگوی خوش پوش دولتیها
این روزها حزبش در جریان اصلاحات به خوبی نقشآفرینی میکند و در این راه توانسته به اهداف و منافعش نیز دست یابد. اعتدال و توسعه در سایه محرومیت احزاب ساختارشکن اصلاحات توانسته جایگاهی برای خود کسب و با روی کار آمدن دولت یازدهم نیز به یک بازیگر اصلی در این جریان تبدیل شود؛ تاجایی که امیدیها از تأثیرگذاری این حزب در موفق نبودن عارف در انتخابات هیئترئیسه مجلس سخن گفتهاند. پیشبینی میشود نوبخت کاندیدای این حزب در انتخابات ریاستجمهوری باشد. محمد نهاوندیان؛ رئیس دفتری که به فکر ریاستجمهوری است
او که تحصیلات حوزوی دارد رابط میان دولت یازدهم با مراجع و علماست و بارها برای ارائه گزارش اقدامات دولت به قم رفته است. نام نهاوندیان در زمان انتخابات ریاستجمهوری 92 نیز مطرح و گفته میشد از گزینههای مورد حمایت حزب موتلفه است. البته او وارد رقابتها نشد. نهاوندیان رئیس دفتر روحانی است که در این مدت مجوز اقامتش در آمریکا برای او دردسرساز شد و هر چند وقت یکبار شایعاتی مبنی بر برکناری وی از این سمت در فضای مجازی میچرخید. شاید نهاوندیان هم کاندیدایی دیگر باشد.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] سکوت معنادار عارف مقدمه کاندیداتوری انتخابات
محمد رضا عارف که از انتخابات سال 92 به خاطر مجبور شدن به انصراف از انتخابات، دلخوریهای جدی دارد، در انتخابات ریاست مجلس دهم مسئلهدارتر شد، چرا که بنا بر گفته برخی اصلاحطلبان، چند وزیر روحانی از ریاست لاریجانی حمایت کردند و سرلیست «امید» را جا گذاشتند. عارف پسازآن از حضور در مهمانی افطار رئیسجمهور امتناع کرد و اخیراً هم در جمع انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها به انتقاد علنی از دولت روحانی پرداخت که نوعی اعمال فشار به نیابت از اصلاحطلبان محسوب میشود. عارف اخیراً هم گفته بود اصلاحطلبان باید در انتخابات 96 نامزد خود را داشته باشند.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
این اظهارات در حالی بیان میشود که روزنامه آرمان، وابسته به خاندان هاشمی، در ویژهنامه هفتگی خود از آلترناتیوهای احتمالی روحانی پرده برداشت و آنها را معرفی کرد. بر پایه این گزارش این روزنامه سه نفر را بهعنوان جایگزینهای روحانی معرفی کرده و آنها را رابط اصلاحطلبان با دولت معرفی کرد. این روزنامه از محمدرضا عارف، محمد علی نجفی و اسحاق جهانگیری بهعنوان جایگزینهای احتمالی روحانی برای انتخابات 96 نام برد.
این روزنامه اصلاحطلب محتملتریــن آلترناتیــو اصلاحطلبان بــرای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری اردیبهشت ماه را عارف دانست و نوشت: «مواضع دو پهلوی این روزهای عارف در قبال دولت و همچنین سکوت معنادار وی در مجلس به این شائبه دامن زده است.» محمدعلی نجفی؛ مقبول در بدنه اجتماعی اصلاحات
این روزنامه فرد دیگری که احتمال جایگزینی برای روحانی را دارد «نجفی» دانست و نوشت: «گزینه دیگری که از پتانسیل بالایی برای آلترناتیوسازی برای روحانی برخوردار اســت محمدعلی نجفی سیاستمدار کارکشتهای است که در شرایط کنونی در حالت استبداد سیاسی قرار گرفته و در عرصه سیاسی ایران هم حضور دارد و هم ندارد. بدون شک محمدعلی نجفی از پتانسیل بسیاری بالای رأی آوری در بین اصلاحطلبان برخوردار است و مورد اقبال بدنه اجتماعــی جریان اصلاحات نیز قرار خواهد گرفت.»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
اصلاحطلبان در ماههای اخیر از تاکتیکهای جدید عبور در برابر روحانی میگویند و مینویسند. در اردوگاه اصلاحطلبان موضوعاتی مانند ندادن «چک سفید امضا» به روحانی در انتخابات ریاستجمهوری 96 یا «ائتلاف مشروط» و «خواستن سهم» فراتر از خرداد 92 در قدرت و اعضای کابینه مطرح است و به نظر میرسد اصلاحطلبان برای ورود گزینههای جدید به انتخابات ریاستجمهوری زمینهسازی را شروع کردهاند.
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] - [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- yon.ir/8h2K
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] -http://www.entekhab.ir/fa/news/61191/
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] -http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/04/12/1120355/
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] -http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/04/12/1120355/
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] - [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] - [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
بیانات مهم رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج فقه: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] یک آقایی آمد پیش من. من هم ملاحظه حال صلاح خود او و صلاح کشور به او گفتم در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتم هم شرکت نکنید گفتم صلاح نمی دانم. به گزارش فرهنگ نیوز، بیانات مهم حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقهشان منتشر شد. متن کامل این بیانات در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب منتشر شده است که در زیر می خوایند: بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
سیما بقیة الله فی الأرضین دنبالهی حدیث قبل از جناب ابیحمزهی ثمالی از حضرت سجاد (سلام الله علیه) که فقراتی از این حدیث را در روزهای قبل خواندیم. «إن زکی خاف ما یقولون» حالا قبل از آنی که این فقره را عرض بکنم؛ این تذکر را، توجه را بدهم که از مطلبی که ما دیروز در ذیل این فقرهی قبلی گفتیم مثل اینکه سوءبرداشت شده، بعضیها سوءتلقی کردند. خب حالا سوءبرداشت فینفسه چیز مشکلی نیست. لکن وقتی که این منتهی بشود به بگو و مگو و بخصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایهی کدورت و دلچرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آنوقت این چیز بدی است. بندهی حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، بخصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایهی اختلاف بین نیروها بشود این را به خدا پناه میبریم. نباید این چیزها را مایهی اختلاف قرار داد.
خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
دشمنان هم که گوش خواباندند استفاده کنند. ببینید، حواستان جمع باشد. خب به رادیوی «فردا» یا رادیوی «بیبیسی» چه ارتباطی دارد این قضیه؟ میپردازند، بحث میکنند، تحلیل میکنند، علت چیه، چرا گفتند، این چیست معنایش؟ این معنایش این است که دشمن میخواهد استفاده کند. ما چه کار باید بکنیم؟ ما باید نقطهی مقابل دشمن حرکت بکنیم.
یعنی مطلب خیلی عادی است، همینطور که بنده عرض کردم. خب شما برادر مؤمن من هستی. یک چیز را مصلحت شما میدانم، میگویم به شما. این اشکالی که ندارد ظاهراً. چیز خوبی است. لازم هم هست شرعاً. لازم هم هست خیرخواهی. «النّصیحة لِلمُؤمنین» یا «لِلإخوةِ المُؤمنین» یا «لأئمة المؤمنین» در همهی صور. این یک چیزی خوبی است دیگر. انسان باید نصحیت کند. نصحیت یعنی خیرخواهی. من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقهمندم. میدانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما میگویم وارد نشو. نمیگویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمیدانیم. من صلاح نمیدانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست.
اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و ... است؛ نه، این حرفها چیه؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم. آنچه که واقعاً مصلحت باشد، آنچه که مصلحت بدانم بینی و بینالله، ما باید به خدا جواب بدهیم. یکی از دعاهایی که دائماً باید امثال بنده و شما بکنیم این است، «وَاسْتَعمِلْنی لِما تَسْألُنی غَداً عَنه» فردا از ما سؤال میکنند. چرا فلان چیز را گفتید، چرا نگفتید. از نگفتید هم سؤال میکنند. فقط از گفتید نیست. چرا فلان کار را کردید، چرا نکردید. از نکردید هم سؤال میکنند. بنابراین نه، ما این فقرهای که دیروز معنا کردیم ناظر به این قضیه اصلاً نبود. داشتیم حدیث را معنا میکردیم مثل اینکه امروز هم حدیث را معنا میکنیم. آن قضیه هم همینطور است که عرض کردیم. بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید. آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اینها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. بخصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف بوجود نیاورند.
صوت ها
1 صوت/ توضیحات رهبر انقلاب درباره جلسه خصوصی با رئیسجمهور سابق
محمود احمدینژاد با ارسال نامهای به مقام معظم رهبری اعلام کرد: در عمل به منویات معظم له، برنامه ای برای حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی سال آینده ندارد.
علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای رئیس دولت های نهم و دهم به ایسنا گفت: دکتر احمدی نژاد با ارسال نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی اعلام کرد که در عمل به منویات معظم له، برنامه ای برای حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی سال آینده ندارند.
وی گفت :متن کامل این نامه به زودی در پایگاه اطلاع رسانی مهر مردم منتشر خواهد شد.