موضوع: گپ و گفتی با شیطان

عکس العمل خداوند متعال در برابر نافرمانی تو چه بود ؟
خداوند بلافاصله دستور داد که از درگاهش خارج شوم
وتا قیامت مرا مورد لعن خود قرار داد من هم گفتم همه بندگانت را گمراه میسازم
وخداوند هم فرمود جهنم را از تو وپیروانت پر میکنم
خب راستی چرا سجده نکردی ؟

ببینید من از اتش خلق شده ام در حالی که ادم از گل وخاک وپرواضح است که اتش بر خاک برتری دارد به همین خاطر با صراحت وقاطعیت به خداوند گفتم من به بشری که از گل افریده شده سجده نمیکنم

هر چند ما برتری اتش بر خاک را قبول نداریم اما بالاخره این یک فرمان الهی بود فکر نمیکنی عامل درونی دیگری در کار بوده است ؟
خوب بله مهمترین عاملی که منجر به این عاقبت شد حسادت من بود الان هم اگر بنی ادم دست به کاری بزند که خداوند نگاه ویژه ای به او داشته باشد با دید حسادت به او مینگرم
ادامه (همانند نماز اول وقت خواندن )همین حسادت بود که منجر به(کبر وخود بزرگبینی من شد وبه خدا کفر ورزیدم)

روشن است که این نافرمانی نشانگر این بود که هیچگاه خداوند را خالصانه عبادت نکرده بودی وسرانجام منجر به اخراج تو از درگاه حق شد اما جزئیات دیگری از این قضیه را برایمان تعریف کن
پس از انکه از فرمان خدا سرپیچی کردم گفت پس از درگاه من خارج شو وبعد از ان مرا تا روز قیامت مورد لعن خود قرار داد ودر پایان پس از انکه از من خواست از مقام والایم خارج شوم مرا پست وذلیل خواند در اینجا بود که احساس کردم همه چیزم را از دست داده ام لذا از رحمت خدا مایوس وناامید شدم اما خودم را نباختم وبه دنبال برنامه ای برنامه ای برای انتقام گرفتن از ادم وفرزندان او به فکر مهلت گرفتن افتادم به همین خاطر از خداوند خواستم تا روز قیامت به من مهلت دهد که زنده باشم تادر عالم برزخ هم بتوانم برنامه خود را عملی سازم


اما خداوند زنده بودنم را تا قیامت قبول نکرد ولی تا وقت مشخصی موافقت کرد که این وقت میتواند قبل از اتمام دنیا باشد ودر روزگاری باشد که عقل انسانها به حدی برسد که جز خدا را عبادت نکنند وحنای من رنگی نداشته باشد

گفتی برای گرفتن انتقام مهلت گرفتی برنامه شما برای گرفتن انتقام چه بود؟
برنامه کلی من فریب وگمراه ساختن حضرت ادم وحوا وفرزندان انها در دنیا بود وقتی خداوند با زنده بودن من موافقت کرد واز این جهت خیالم اسوده شد به خداوند گفتم من در نظر ادمیزاد همه چیز را زینت میدهم وانها را گمراه میسازم ودر راه مستقیم تو به کمین انها مینشینم واز پیش رو وپشت سر واز راست وچپ به سراغشان میروم وتا امروز من در این سیاستکاری موفق بوده ام وخداوند هم در قرانش گفته است گمان ابلیس درباره انها(انسانها)درست درامد وجز گروهی از مومنان همه از او پیروی کرده اند واین بدان خاطر است که من با تمام زوایای ظاهری وباطنی وافکار نهانی انسانها باخبرم اوج این انتقام در واقعه کربلابود که توانستم تعداد زیادی از بنی ادم را در برابر بهترین انسانها بسیج کنم وانچه را که من گفتم کردند در هر صورت من در کمین انسان هستم وحتی یک لحظه هم غافل نیستم چرا که انتقام من در گرو همین کمین هاست

این کمینها به چه صورت است ؟یعنی کمینگاه های تو کجاست ؟
اصولا کمین برای غافلگیری است تا ضربه کاری باشد ما همیشه در کمین هستیم چه انسان خواب باشد چه بیدار
به این منظور من در چند نقطه کمین ساخته ام که بعضی از انها را بیان میکنم
حسادت این همان چیزی است که خود من هم گرفتار ان شدم با ان همه عبادت اولین کسی را که در این دام گرفتار ساختم قابیل بود که سرانجام برادرش را به قتل رساند
کبر به دنبال حسادت بود که به کبر وخود برتر بینی روی اوردم لذا شکارگاه مناسب ونقشه خوبی برای گمراه ساختن انسانها هم میتواند باشد

خشم وغضب شنیدم از بزرگی که گفته بود از خشم بپرهیزید که سپاهی از سپاهیان ابلیس است من فکر میکنم در این کمینگاه زودتر به نتیجه میرسم انسانی که در اوج خشم قرار دارد با یک وسوسه از جانب م دست به کارهی بزرگ میزند این قضیه تا جایی پیش رفته که گفته اند هرکس بر خشم خود غلبه کند بر شیطان پیروز است
عجب وخود پسندی خودپسندی از بهترین فرصت هایی است که بوسیله ان میتوان کارهای نیک را از میان برد
ناامیدی وقی کسی ناامید شود بی انگیزه وبی تفاوت میشود واین فرصتی است برای ما که با وسوسه ضربه خود را وارد سازیم یکی از مکانهای ناامیدی عدم استجابت دعاست که انسان در معرض وسوسه قرار میگی

تردید کسی که در شک ودودلی باقی ماند در کمین من گرفتار شده و زیر سو لشکریان من لگد کوب خواهد شد
اعتماد به نفس سرکش بزرگترین شکارگاه من اعتمادبه نفس سرکش است
به طور کلی من چهار کمینگاه محکم ومعین را ر نظر گرفته ام جلو عقب راست وچپ
همانروز اول هم به خداوند عرض کردم که من سرراه بندگانت به کمین مینشینم واز پیش رو وپشت سر واز راست وچپ به سراغشان میروم

کار شما فریب دادن است برای انجام هر کاری مهارتی میخواهد چه مهارتهایی برای فریب دادن انسان ها داری؟
بهتر است در جواب این سوال به سیاستهای اصولی خودم در همین راستا اشاره کنم
ایجاد کمین واستفاده از غفلت انسانهازرق وبرق دنیا وهوی پرستی زمینه های مساعد را برای ایجاد غفلت در بنی ادم فراهم می اورند
اقدامات تدریجی چون فطرت انسان پاک است ناگهان نمیتواند مرتکب گناهان فاحش شود لذا اقدامات فریبکارانه باید گام به گام باشد در این راستا چند گام تدریجی پیش بینی شده است گام اول دوستی با الودگان است گام دوم شرکت در مجالس انهاست گام سوم ایجاد فکر گناه در ایشان میباشد گام چهارم وسوسه کردن انها است برای اینکه کارهای مشکوک وشبه ناک را مرتکب شوند گام پنجم وادار کردن انها است برای انجام گناهان کوچک وگام ششم ودر اخر وادار نمودن این گروه است به بدترین گناهان وخلاف ها
در این مسیر من در ابتدا راه خودم رابه انسان اسان نشان میدهم وبه تدریج او را به گردنه های دشوار میکشانم با همین سیاست است که دین انسانها را گره گره باز میکنم واجتماع انها را به تفرقه میکشانم


هجوم جمعی گاهی برای تحقق کاری مجبور هستم یاران ولشگریان خود را از سواره وپیاده از هر سو فراخوانم تا در یک حمله همگانی وناگهانی شرکت کنند

پیگیری وتداوم من برای رساندن شما انسانهابه قعر جهنم لحظه ای درنگ نمیکنم واگر از راهی ناامید شدم راه دیگری را در پیش میگیرم

هر چند ما با وظیفه کاری تو اشنا هستیم اما خوب است کمی هم درباره ی کارهای خودت وماموریت هایی که به لشگریانت میدهی صحبت کنی
برای سر وسامان بخشیدن به کارها کابینه ای بیست نفره تشکیل داده ام ازفرزندان خودم که هر یک از انها مامور به کاری هستند مثلا (هفاف)مامور است که در بیابانها وصحراها انسانها را ازار دهد وبا وهم وخیال انها را بترساند (زلنبور)بر بازاریها موکل است (ابیض)برای وسوسه کردن انبیا مامور شده است (اعور)را انتخاب کرده امتا شهوات را در مرد وزن تحریک کند(مذهب)خود را به صورتهای مختلفی غیر از پیامبران در می اورد تا مردم را گمراه کند (دهار)مامور است مومنان را در شب ازار دهد وگاهی مقدمات احتلام شخص را فراهم کند


واما اگر بخواهم رئوس کارها را که با نظارت من وهمکاری یارانم صورت میگیرد عنوان سازم به این موارد میتوانم اشاره کنم :
1-زینت گری پس از انکه از درگاه الهی رانده شدم به خداوند عرض کردم (پروردگارا به سبب انکه مرا گمراه ساختی در زمین برایشان می ارایم وهمه را گمراه خواهم ساخت )راهکار های من برای این مقصود یکی ارایش امکانات دنیا ودیگری ارایش پندارهای باطل همانند بت پرستی وهمچنین ارایش رفتارهای زشت است
2-القای وسوسه های زشت که انسانها در خواب وبیداری با ان مواجه خواهند بود
3-تهدیدمهمترین تهدید بیم دادن از تهی دستی است
4-وعده دروغ پس ازانکه ادمیان را فریب دادم به اطلاع انها می رساندم که به وعده خود عمل نمیکنم
به خصوص در مورد توبه کردن که با وعده های فریبنده توبه انها را روز به روز به تعویق می اندازم تا مرگشان فرا رسد
وعده های دروغ هنگامی اهمیت می یابند که بدانیم خداوند دستور استغفار به گناهکاران داده است
چرا که استغفار انها را پاک ونقشه های مرا نقش بر اب می سازد اما من با وعده های دروغین انها را غافل می سازم وتا لب پرتگاه جهنم همراهی میکنم
5-تفرقه افکنی پس از انکه میان مومنان تفرقه افکندم نشاط وشادی خود را ابراز میکنم
6- انصراف از کار خیر سعی میکنم کسی را که تصمیم به کار خیری گرفته است از ان منصرف کنم مگر اینکه در کارش عجله کند وفرصت وسوسه را از من بگیرد
7-شرکت در مال تلاش ما این است که انسانها اموال خود را از راه حرام به دست اورند ودر این صورت است که در اموال انها شرکت جسته ایم


شرکت در اولاد اولادی که از راه حرام به دست ایند ویا حلال زادگانی که خوب تربیت نشوند سندی هستند برشراکت ما در انها
استراق سمع برای اینکه در فریب افکار ادمیان موفق تر عمل کنیم لازم است از اخبار غیبی مطلع شویم برای این منظور از گذشته های دور این مسئله در برنامه کاری ما بود که خود را به اسمانها وملا اعلی برسانیم واخباری را که بین فرشتگان رد وبدل میشود دزدانه گوش کنیم وانگاه این اخبار را به کاهنان در روی زمین برسانیم
اما متاسفانه شهاب ها ما را دنبال میکنند واگر برخی از یاران جسور من هم برای لحظات کوتاهی به عرصه اسمانها نزدیک شوند شهاب های ثاقب(سوراخ کننده)انها را میسوزاندند
این سنگباران بعد از بعثت اخرین پیامبر بسیار شدیدتر شده است وما مجبوریم انچه در اسمانها شنیده ایم با دروغهای بسیار توام بسازیم وبه خورد کاهنان دهیم وانها نیز با این دروغها مردم را گمراه سازند

به طور کلی این فعالیتها در تمام شبانه روز ادامه دارد تا مردم نتوانند راه صحیح را انتخاب کنند هر چند در ماه رمضان دست ما بسته است که بتوانیم به طور گسترده عمل کنیم برای انجام دقیق برنامه ها برای هر انسانی شیطانی مقرر کرده ام حتی برای پیامبران تا لحظه به لحظه وسوسه کنند

بالاخره برای هر کاری ابزار و وسایلی لازم است تو ویارانت از چه ابزاری در مسیر اغواگری بهره میگیرید ؟
به این سخن خداوند توجه کنید که به من گفت از ایشان هر کسی را که توانستی با اوای خود تحریک کن وبا تمام لشگریان سواره وپیاده ات بر انها احاطه کن ودر اموال واولاد با ایشان شریک شو وبه وعده های دروغ انها را بفریب ومغرور ساز
این پیام مهمترین ابزار های کاری مرا بیان کرده است یکی از ابزارها تبلیغاتی است که متناسب با هر زمانی انتخاب میشوند دیگری ابزارهای اقتصادی است که با شرکت در اموال زمینه این برنامه ها را فراهم میسازم واما استفاده از نیروهای نظامی که سریع عمل میکند -لشکر سواره -وجاسوسانی که -لشکر پیاده - زمینه هجوم را فراهم میسازند از دیگر وسایل مورد نیاز من میباشد که همگی را در اختیار دارم

اما اگر بخواهم ابزارهایم را خیلی جزئی وشبیه شماها بیان کنم باید بگویم که دوستی با دنیا تور من است دوستی با زنان نامحرم شمشیر من است شرابخواری تله من است
دوستی درهم ودینار -پول-تیر من است بزرگترین کمند من ویارانم دوچیز است :خشم وزنان هوی پرست

در اینجا لازم است سوال مهمی مطرح شود تو قبول کردی که کارت گمراه کردن است اما این سوال به ذهن میرسد که مسئولیت این گمراهی ها بر عهده کیست ؟ایا تو مقصری یا انسانها؟
اصولا کسی از دعوت من استقبال میکند که قبلا زمینه ان را فراهم کرده باشد گناه وخطایی که من بر گردن بندگان سوار میکنم اولین گناه وخطا نیست بلکه چنین کسانی قبلا دچار گمراهی شده اند وپس از ان زمینه مساعد است که به دعوت من لبیک بگویند بر این اساس انسانها بدون اجبار از طرف من وتنها به خاطر زمینه مساعدی که دارند تسلیم من میشوند پس حق ندارند خودشان را مجبور به گناه معرفی کنند زیرا این زمینه را به اختیار خود فراهم کرده اند
خداوند هم هنگامی که مرا اخراج کرد فرمود تو بر بندگان من سلطه نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی کنند
بنابر این بدون اجازه انسان ما بر روح وقلب او وارد نمیشویم



در مورد گروه اول من از همان روز اول هم به خدا گفتم که همه بندگانت را گمراه میکنم مگر بندگان مخلصت را
این گروه به خاطر نافرمانی های پی در پی از من به این مقام میرسند
از همه انها گذشته کار من دعوت است نه اجبار کردن وقتی اولین سکه پول ضرب شد انها را بر دیده ودل نهاده وگفتم :حال که فرزندان ادم شما را دوست دارند وبه شما عشق می ورزند دیگر باکی ندارم که بت پرست نباشند وهمین برای من کافی است چرا که این یک زمینه است برای موفقیت من فکر میکنی چرا خدوند می فرماید :پای خود را بر جای پای شیطان قرار ندهید ؟برای اینکه به انسان قدرت اختیار داده است
امام اول شما گفت :خردمند ترین مردم بنده ای است که پروردگارش را بشناسد وفرمانش برد ودشمنش را بشناسد تا نافرمانی اش کند
حال اگر کسی با تلاش خود خدا را بشناسد ودعوت اورا بپذیرد چگونه روی به دعوت من می اورد ؟


بدنیست به این نکته اشاره کنم که انسانها در پیشگاه ما به سه گروه تقسیم میشوند
اول پیامبران واولیا خداوند که وسوسه ما در انها اثری ندارد ولذا خیلی وقت خود را صرف انها نمیکنیم واز دست انها راحتیم
دوم مومنانی هستند که وسوسه ما در انها اثر می کند اما پس از توجه توبه میکنند وکار مارا خیلی سخت کرده وما را به زحمت می اندازند
سوم افرادی هستند که در اختیار ما وتسلیم ما هستند وبههر کجا که بخواهیم انها را میکشانیم


مگر ان شیخ انصاری نبود که وسوسه اش کردم تا در امانتی که نزدش بود خیانت کند وتا دم بازار اوردمش تا ان امانت را خرج کند اما ناگهان منصرف شد بدون اینکه من اسیبی به او برسانم
به همین خاطر است که مرگ یک فقیه دین شناس برای من از مرگ دیگر مومنان محبوب تر است زیرا معرفتی که انها نسبت به خدا ودین دارند وسوسه های مرا ناکار می سازد
در هر صورت من هیچ مسئولیتی را در قبال گمراهان نمیپذیرم زیرا من فقط وسوسه میکنم وتسلطی بر بندگان ندارم
(هر چند نسبت به کسانی که با من همنشینی قوی ودائمی داشته باشند ادعای مالکیت میکنم )