نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: آقا بزرگ تهراني

  1. #1
    مدیر بازنشسته s.ali آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    994
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض آقا بزرگ تهراني

    ميلاد سبز

    سال 1293 قمري ، ماه ربيع الاول و شب پنجشنبه بود. درست يازده روز ماه ميلاد و ربيع المولود مي گذشت و تنها يک هفته به سال گشت ميلاد بزرگترين مولود آفرينش حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله مانده بود که از لطف خدا، حاج ملا علي تهراني ، صاحب پسري سالم و کامل شد.

    حاج ملا علي از پيش بر آن بود که نام جدش حاج محسن را بر فرزند نهد تا ياد او بماند اما تقارن اين تولد با ماه ميلاد پيامبر چنان خرسندش ساخت که اسم فرزند دلبندش را محمد محسن ناميد.(511)

    مادر محمد محسن زني باورمند و نيکو کردار بود که از سادات علوي محسوب مي گشت . و با نام بيگم خوانده مي شد و دختر حاج سيد عطار تهراني بود.(512)

    پس از دهها سال زماني که هر کس براي گرفتن شناسنامه نام خانوادگي خاصي بر مي گزيد او شهرت ((منزوي )) را برگزيد و به اين ترتيب مولود ماه ميلاد در شناسنامه ((محمد محسن منزوي )) خوانده شد اما هيچ وقت به اين اسم و رسم ناميده نگشت و مشهور نشد.(513)

    اما از آنجا که در ميان تهرانيها از دير باز عادت چنين بود که پسري را به نام جد بزرگ خانواده و به اسم ((آقا بزرگ )) صدا کنند، محمد محسن آقا بزرگ خوانده شد. با اين تفاوت که آقا بزرگ خاندان محسني براستي ((آقايي بزرگ )) شد و با همين نام شهره آفاق گشت .(514)

    در گلشن قرآن

    مولود پامنار از همان روزهاي نخستين حياتش با سرچشمه زلال نور و زندگي آشنا شد. وي در حالي که تنها چهار يا پنج بهار از آغاز سبز زندگي را پشت سر مي گذاشت دل پاک و جان تشنه اش را هر روز با قرآن و آوازهاي آهنگين و روح نواز آن جلا مي داد. او از نخستين آموزگار خويش چنين ياد کرده است :

    ((قبل از رفتن به مکتب خانه ، در توي خانه ، پيش عمال عمو، ((زهرا سلطان خانم )) از اول حروف ابجد و بعضي سوره هاي کوتاه قرآن را خوانده بودم ...))(515)

    پس از آن که به 7 سالگي رسيد (1300 ق ) در محله اش پامنار به مکتب خانه آقا سيد ضياء رفت و پيش او قرآن و نصاب الصبيان را در لغت عربي و فارسي و... خواند.(516)

    روحاني ده ساله

    فرزند حاج ملا علي ابتدا علاقه چنداني به درس و مشق نداشت و بيشتر دوست داشت به پيشه اجدادي خويش تجارت و بازرگاني بپردازد. او خود در اين باره مي نويسد:

    ((تا شش سال از عمر گذشت در خانه بازي مي کردم . به ياد دارم که دکاني درست کرده اجناس بقالي و عطاري و ترازو با ساير لوازم دکان تهيه مي کردم ... شوق زيادي به درس خواندن نداشتم . مي خواستم کاسب شوم ولي مرحوم پدرم کسب را نمي خواست چون خودش درس عربي نخوانده بود مي خواست من طلبه علم شوم . مرا چندي براي امتحان به دکان بزازي برادرم مرحوم آقاي محمدابراهيم در سر سه راه بازار پامنار فرستاد. با محبتهاي برادرانه بلکه پدرانه او از زحمت رفتن به دکان عاجز شدم و پس از مدتي استعفا دادم و به شوق درس افتادم .))(517)

    ((پس از آنکه پدر شوق و ذوق فرزندش را در تحصيل علم و کمال افزونتر از پيش ديد و استعداد او را در اين راه شکوفا يافت به اين فکر افتاد که براي تشويق و ترغيب او مجلسي را ترتيب دهد و پسرش را ملبس به لباس دانش ‍ و دين سازد.

    ((و چون 10 ساله شد (1303 ق ) پدرش مجلسي ترتيب داد، با حضور جمعي از روحانيون آن روزگار تهران ، و در اين محفل معنوي ، وي لباس ‍ روحانيت پوشيد و عمامه بر سر گذارد. حاضران به او تبريک گفتند و خواستند تا خواندن ((جامع المقدمات )) را بياغازد. پس از پوشيدن لباس روحاني وي را با افزودن کلمه شيخ (کلمه اي که براي روحانيون ، هم عنوان است و هم احترام ) بر سر نامش ، در شيخ آقا بزرگ خواندند.))(518)

    شيخ آقا بزرگ در زندگينامه خود مي نويسد:

    ((مرحوم آقا سيد جمال افجه اي عمامه بر سر من گذاشت .))(519)

    دوازده سال در حوزه تهران

    شيخ آقا بزرگ تهراني از سال 1303 ق که معمم شد، تا سال 1315 ق در تهران سکونت داشت . نخست مراحل مقدماتي را در مدرسه دانگي آغاز کرد و در مدرسه پامنار و سپس در مدرسه فخريه (مروي ) آن را پي گرفت . او در عرض اين دوازده سال توانست علوم و فنون مختلفي چون ادبيات ، منطق ، تجويد قرآن ، فقه ، اصول ، خط نسخ و نستعليق را ياد گيرد. او در اين مدت بجز تحصيل و تکميل معلومات ، کارها و اقدامهاي جالبي هم داشته است که از آن ميان استنساخ چندين نسخه از کتابهاي معتبر و حايز اهميت است . برخي از آن کتابها که امروزه زينت بخش بعضي کتابخانه ها و گنجينه هاست هر يک حاکي از سليقه و خط زيباي او، و مهم تر از همه بيانگر تلاش و تکاپوي او احياي متون و ميراث علمي و فرهنگي شيعه است .(520)

    زماني که در مدرسه دانگي مشغول تحصيل بود، در غياب پسر خاله اش ‍ حاج سيد محمد تقي ، پسر حاج سيد عزيزالله که کتابدار کتابخانه آن مدرسه بود، کتابداري مي کرد! خود در اين باره مي نويسد:

    ((... من نايب کتابدار بودم که کتابها را به طلاب مي دادم و قبوضات مي گرفتم و هرسه ماه تجديد نظر مي کردم .))(521)

    حديث هجري

    شيخ آقا بزرگ تهراني تا سال 1315 ق در تهران بود و در آن مدت تنها براي چند سفر زيارتي و تفريحي از تهران خارج شد. يکي از آن سفرها، سفر به مشهد مقدس بود که او و پدرش در حالي که در رفت و برگشت همراه و هم قافله با شيخ فضل الله نوري بودند در سال 1311 ق انجام دادند و ديگري سفر به ايلکا (از روستاهاي نور در مازندران ) بود که به دعوت شيخ جواد ايلکاني و به صلاحديد پدر صورت گرفت و سومي سفر به کشور عراق ، براي زيارت عتبات بود که همراه برادرش کربلايي محمد ابراهيم و در سال 1313 ق آغاز شد. شيخ آقا بزرگ به هيچ وجه نمي خواست از اين سفر برگردد و مصمم بود که براي تحصيل علم در حوزه علميه نجف اشرف ، در آن شهر بماند اما اصرار بيش از حد برادر و همراهان او را وادار به بازگشت ساخت ؛ تا اينکه در سال 1315 ق براي هميشه ايران را ترک کرد و راه نجف را در پيش گرفت .

    آن سال در حالي که تنها بيست و دو بهار از عمرش مي گذشت وارد عراق شد.

    پس از آن که چند صباحي را در شهر کربلا، با زيارت و عبادت گذراند، روز چهارشنبه 17 شعبان همان سال وارد نجف گشت تا در سايه سار آستان قدس علوي ، از چشمه هاي جاري علم و حکمت سيراب گردد.(522)

    زير پاي آبشاران

    شيخ آقا بزرگ استادان زيادي داشته است . حال با عنايت به نوشته هاي شيخ ، ياد کردي از آن نيک مردان و دانشوران را که همگي از اساتيد او در دوره مقدمات و سطوح شمرده مي شود و شيخ پيش از هجرت به نجف ، در تهران پيش آنان درس خوانده بود - لازم ديده ، به ترتيب نام مي بريم :

    شيخ محمد حسين خراساني (متوفي 1347 ق .)، شيخ محمد باقر تهراني معروف به معزالدوله ، شيخ زين العابدين محلاتي ، (شيخ در مدرسه صدر صدرنشين نويسي را از دو طرف فراگرفت )، ميرزا ابراهيم زنجاني (م 1351 ق )، شيخ محمد رضا قاري ، ميرزا محمود قمي ، حاج شيخ ملا محمد علي نوري ايلکاني ، شيخ علي نوري ايلکاني (بايد همان نوري حکمي و غير از آن نوري ايلکاني باشد که پيش از اين نام برده شد)، سيد عبد الکريم مدرسي لاهيجي ، ميرزا محمد تقي گرگاني (م 1336 ق )، سيد محمد تقي تنکابني (م 1327 ق )، شيخ محمد تقي نهاوندي ، سيد حسن استر آبادي ، شيخ عباس نهاوندي ، شيخ عبدالله اصفهاني ، سيد محمد تقي قزويني ، حاج ميرزا سيد حسن تهراني ، آقا شيخ مهدي مازندراني ، آقا شيخ محمد شاه عبدالعظيمي ، آقا شيخ عبدالحسين شيرازي ، آقا ميرزا کوچک ساوجي ، حاج محمد علي عراقي ، آقا ميرزا شهاب الدين شيرازي ، آقا شيخ عبدالخالق يزدي .

    در ساحل درياها

    اما اساتيد بزرگ شيخ در سطوح عالي حوزه علميه نجف اشراف عبارتند از:

    1. محدث نوري (1254 - 1320 ق )

    2. شريعت اصفهاني ، معروف به شيخ الشريعه (1266 - 1339 ق )

    3. آية الله سيد محمد کاظم يزدي

    4. آية الله شيخ محمد طه نجف (1241 - 1323 ق )

    5. سيد مرتضي کشميري (1268 - 1323 ق )

    6. حاج ميرزا حسين خليلي (1230 - 1326 ق )

    7. آخوند خراساني (1255 - 1329 ق )

    8. آية الله محمد تقي شيرازي (متوفي 1338 ق )

    9. سيد احمد تهراني کربلايي (متوفي 1332 ق )

    10. سيد احمد تهراني کربلايي (متوفي 1332 ق )

    11. شيخ محمد علي چهاردهي رشتي (1252 - 1331 ق )(523)

    12. شيخ احمد شيرازي ، معروف به ((شانه ساز))

    13. شيخ حسن تويسرکاني

    14. سيد آقا قزويني

    15. شيخ عبدالله اصفهاني(524)16. آية الله حاج آقا رضا همداني(525)

    زير رواق روايت

    علامه تهراني اهميت بسياري به روايت و نقل حديث مي داد و در کسب اجازه براي نقل احاديث مي کوشيد. علماء و فقهاي بسياري براي او اجازه نامه روايتي نوشته يا از او اجازه گرفته اند تا آنجا که او پس از محدث نوري ، سرشناس ترين شيخ روايت ياد مي شود. در اينجا ما نخست از کساني نام مي بريم که پير پژوهشگران از آنان گواهي نقل روايت داشته است .

    الف - از علماي شيعه

    محدث نوري

    وي نخستين کسي است که براي شيخ آقا بزرگ در حالي که او هنوز در دوران جواني بود، اجازه نقل حديث داده است .

    آية الله سيد حسن صدر کاظمي (م 1354 ق )

    شيخ محمد صالح آل طعان بحراني (1284 - 1333 ق )

    شيخ علي خاقاني (م 1334 ق )

    سيد محمد علي شاه عبدالعظيم (1258 - 1334 ق )

    شيخ موسي بن جعفر کرمانشاهي

    سيد ابوتراب خوانساري (1271 - 1346 ق )

    شيخ علي کاشف الغطاء (م 1350 ق )

    ملا علي نهاوندي

    شيخ محمد طه نجف

    سيد مرتضي کشميري

    حاج ميرزا حسين خليلي تهراني

    آخوند محمد کاظم خراساني

    سيد احمد تهراني کربلايي

    ميرزا محمد علي مدرسي رشتي

    شيخ الشريعه اصفهاني

    سيد ناصر حسين لکهنوي (فرزند علامه مجاهد مير حامد حسين هندي ).

    آخوند محمد تقي نهاوندي

    علامه سيد عبدالحسين شرف الدين عاملي .

    آقا سيد علي شوشتري

    حاج شيخ عباس قمي

    سيد محمد علي هبة الدين شهرستاني .

    آقا ميرزا هادي خراساني حائري .

    روايت از اين پنج بزرگوار همچون روايت از شيخ محمد صالح طعان بحراني به صورت مدبجه مي باشد(526)يعني اجازه اي که دو نفر به يکديگر اعطا کرده باشند.

    ب - از علماي عامه

    1- شيخ محمد علي ازهري مکي ، از علماي مالکي مذهب و رئيس ‍ مدرسان مسجد الحرام .

    2- شيخ عبدالوهاب شافعي ، امام جماعت مسجدالحرام .

    3- شيخ ابراهيم بن احمد حمدي ، از علمان شهر مدينه .

    4- شيخ عبدالقادر خطيب طرابلسي ، مدرس حرف شريف .

    5- شيخ عبدالرحمن عليش حنفي ، از مدرسان دانشگاه الازهر و امام جماعت در مسجد ((راس الحسين عليه السلام )) واقع در قاهره مصر.(527)

    طبقه پس از شيخ

    کساني که از شيخ آقا بزرگ تهراني اجازه روايتي گرفته اند ((طبقه پس از شيخ خوانده مي شوند و در ميان آنان ، نام بسياري از فقها و مراجع تقليد، محدثان و مورخان نامدار معاصر، روايتگران و مصلحان بيدار به چشم مي خورد و شمارش اسم آنان افزون بر آن است که در اين مجال بگنجد. تا آنجا که گفته مي شود: ((او استاد مطلق محدثان شيعه بود و بيش از دو هزار اجازه در روايت حديث از او صادر شد...))(528)

    حال به عنوان نمونه تنها برخي از آن بزرگان را نام مي بريم .

    آية الله حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي .

    علامه شيخ عبدالحسين اميني تبريزي ((مسند الامين )) ناميده مي شود.

    سيد عبدالحسين شرف الدين عاملي

    آية الله سيد عبدالهادي شيرازي

    علامه سيد هبة الدين شهرستاني

    شيخ محمد مهدي شرف الدين شوشتري

    شيخ نجم الدين عسکري

    سيد مصطفي صفايي خوانساري

    شيخ محمد حسن مظفر

    سيد محمد علي روضاتي اصفهاني

    آية الله سيد محمد هادي ميلاني

    ميرزا حيدر قلي سردار کابلي

    آية الله شيخ مرتضي حائري يزدي

    ميرزا محمد علي اردوباري

    ميرزا محمد علي مدرس خياباني

    شيخ جعفر محبوبه نجفي

    سيد محمد مفتي الشعيه اردبيلي

    شيخ حسين مقدس مشهدي

    سيد محمد صادق بحرالعلوم

    سيد احمد حسيني اشکوري

    سيد رضا هندي

    شيخ جمال الدين نائيني

    سيد جلال الدين محدث ارموي

    سيد عبدالرزاق مقرم

    شيخ ذبيح الله محلاتي عسکري

    شيخ محمد شريف رازي

    شيخ محمد باقر ساعدي خراساني

    عبدالرحيم محمد علي نجفي

    محمد رضا حکيمي

    شيخ محمد سماوي تنکابني

    علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي يزدي

    شيخ غلامرضا عرفانيان يزدي

    علامه سيد محمد حسين طباطبايي

    آية الله شيخ لطف الله صافي گلپايگاني

    سيد هادي خسروشاهي تبريزي

    سيد مرتضي نجومي حسيني

    سيد هاشم رسولي محلاتي

    آية الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي

    شيخ کاظم مدير شانه چي

    حسين عمادزاده اصفهاني

    سيد مصلح الدين مهدوي

    شيخ احمد سبط الشيخ

    علامه شيخ محمد تقي شوشتري

    سيد موسي شبيري زنجاني

    شيخ عبدالجبار اعظمي

    محمد واعظ زاده خراساني

    آية الله علامه فاني اصفهاني

    سيد محمد مشکاه بيرجندي

    سيد محمد علي موحد ابطحي

    شيخ احمد انصاري قمي(529)

    دو دوره دائرة المعارف

    آثار قلمي و کتابهاي شيخ آقا بزرگ را تا هشتاد جلد مي توان شمرد. اما در ميان آن همه آثار، دو اثر از همه پر بارتر و جامع ترند:

    1. الذريعه الي تصانيف الشعيه ، در 29 جلد: بيانگر آثار قلمي ، هنري شيعه در طول تاريخ .

    2. طبقات اعلام الشيعه ، در حدود 20 جلد، دائرة المعارف بزرگي است که زندگينامه و جايگاه دانشمندان شيعه را در هزار و صد سال گذشته به دست مي دهد.

    اکنون نخست به سراغ ((الذريعه )) مي رويم تا حاشيه هاي تماشايي آن شاهراه بزرگ را نظاره گر باشيم .

    غريو غيرت و نور

    پيشترها حاجي خليفه دائرة المعارفي را در کتابشناسي مسلمانان ترتيب داده و آن را با نام ((کشف الظنون )) منتشر ساخته بود. وي از سر تعصب مذهبي ، بسياري از آثار شيعه را ناديده گرفته و هيچ نامي از آنها به ميان نياورده بود و گاه گاهي هم اگر از کتابهاي شيعه ياد مي کرد بسيار گذرا و همراه با تحقير و تحريف بود. به همين علت يکي ديگر از مخالفان شيعه ، از سر غرض ورزي و عناد نوشته بود:

    ((شيعه را آثار يا کتابهايي نيست تا آيندگان آنها بتوانند در علوم مختلف از آنها سود برند و آنها به ناچار طفيلي ديگران بوده و بر سر سفره ديگران مي نشينند و...))(530)

    جرجي زيدان (م 1914 م ) نويسنده معروف مسيحي ، جسارت و جفا را در اين اجحاف و حق کشي از حد گذراند. وي پا را از همه فراتر نهاد و با غرض ورزي ، در کتاب خود ((تاريخ آداب اللغه )) چنين نوشت :

    ((شيعه طايفه اي بود کوچک و آثار قابل اعتنايي نداشت و اکنون شيعه اي در دنيا وجود ندارد))!!(531)

    اينجا بود که غيور مردان بزرگي از دانشمندان معاصر شيعي قيام کردند تا جواب دندان شکني به آن ياوه سراييها دهند آنان با غيرت ديني ، دست به خلق آثاري زدند که هريک چون آذرخشي در آسمان فرهنگ و ادب غريدند و درخشيدند و آتش به خرمن خرافه بافان زدند.

    ((اين شد که شيخ آقا بزرگ و دو همرديف و دوست علمي اش ، سيد حسن صدر (م 1354 ق ) و شيخ محمد حسين کاشف الغطاء (م 1373 ق ) هم پيمان شدند تا هر يک در باب معرفي شيعه و فرهنگ غني تشيع ، کاري را به عهده گيرند و سخن اين نويسنده ... مغرض را به دهنش باز پس بکوبند. قرار شد علامه سيد حسن صدر درباره حرکات علمي شيعه و نشان دادن سهم آنان در تاءسيس و تکميل علوم اسلامي تحقيق کند. ثمره کار او کتاب ((تاءسيس الشيعه لعلوم الاسلام )) شد. اين کتاب به سال 1370 ق ، در 445 صفحه چاپ شد. شيخ آقا بزرگ در چاپ آن نيز دخالت داشت . اما علامه شيخ محمد حسين کاشف الغطاء قرار شد وي کتاب ((تاريخ آداب اللغه )) جرجي زيدان را نقد کند و اشتباهات وي را باز گويد. وي اين کار را کرد و نقدي جامع و علمي بر هر چهار جلد کتاب زيدان نوشت ... اما شيخ آقا بزرگ - از ميان اين سه يار علمي - متعهد شد فهرستي براي تاءليفات شيعه بنويسد.))(532)

    و چنين بود که کار بزرگ و جامعي با نام ((الذريعه )) در فرهنگ شيعه آغاز شد. ناگفته نماند که الذريعه در 29 جلد انتشار يافت . به اين ترتيب که نخست در 25 جلد بود و سپس جلد 26 (مستدرکات الذريعه ) پس از چاپ الذريعه تهيه شد. با توجه به اينکه جلد 9 خود در 4 مجلد چاپ شده و حاوي فهرست ديوانهاي شاعران شيعه است . شمار جلدهاي الذريعه به 29 جلد مي رسد. اين دائره المعارف بزرگ ، با 11554 صفحه 55095 کتاب و رساله را شناسايي کرده است و اگر کتابهايي را هم که در ضمن شناسايي آثار ديگر نام برده شده اند بر اين رقم بيفزاييم به رقمي در حدود 55500 کتاب خواهيم رسيد.(533)

    طبقات اعلام الشيعه

    اين اثر بي نظير حاصل هشتاد سال پژوهش علامه تهراني و بزرگترين کاري است که تا کنون در علم تراجم و زندگينامه بزرگان شيعه صورت گرفته است . پيشترها يکي از نويسندگان معاصر در مورد وسعت اين دائرة المعارف نوشته بود:

    ((اين کتاب نيز در حدود 30 تا 32 جلد است .))(534)

    اين دائرة المعارف را مي توان به آسماني پر از آينه تشبيه کرد که مراتب علم و فرهنگ شيعه را در طول هزار و صد سال بخوبي مي نماياند.

    محقق تهراني در اين اثر پربار و ماندگار زندگاني علماي شيعه را از قرن چهارم تا قرن چهاردهم به رشته تحرير کشيده است . او گذشته از عنوان کلي طبقات اعلام الشيعه ، براي هر قرن عنوان و نام ويژه اي برگزيده که به ترتيب زير است :

    1. نوابغ الروات في رابعة المات ،

    (روايان نابغه در سده چهارم )

    2. النابس في القرن الخامس ،

    (متکلمان و مدرسان در سده پنجم )

    3. الثقات العيون في سادس القرون

    (ديده روان و مرزبانان موثق در سده ششم )

    4. الانوار الساطعه في المائة السابعه

    (نورهاي فروزان در قرن هفتم )

    5. الحقايق الراهنة في المائة الثامنه

    (حقايق ثابت و محکم در قرن هشتم )

    6. الضياء اللامع في القرن التاسع

    (آفتاب درخشان در سده نهم )

    7. احياء الداثر من القرن العاشر

    (احياي فضيلتهاي فراموش شده از قرن دهم )

    8. الروضة النضرة في علماء الماة الحادية عشرة

    (گلستان سر سبز و خرم در زندگاني دانشمندان سده يازدهم )

    9. الکواکب المنتشرة في القرن الثاني بعد العشرة

    (ستارگان پراکنده در قرن دوازدهم )(535)

    10. الکرام البرره في القرن الثالث بعد العشره

    (نيکمردان با کرامت در سده سيزدهم )

    اين قرن تا حرف عين تا کنون تنها دو جلد از آن ، همراه با تعليقات مرحوم استاد علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي يزدي چاپ شده است و بقيه (دو جلد ديگر) به صورت خطي است .

    11. نقباءالبشر في قرن الرابع عشر

    (بزرگان بشر در قرن چهاردهم )

    از اين قرن هم به اهتمام استاد طباطبايي يزدي ، تنها چهار جلد انتشار يافته و سه جلد ديگر هم به صورت خطي مانده است .

    اين دائرة المعارف زندگاني 11300 دانشمند شيعي را به دست مي دهد. البته با محاسبه جلدهاي منتشر نشده از رقم 15000 نيز فراتر خواهد رفت .

    آسماني از آثار ديگر

    تا اينجا 49 جلد از آثار شيخ آقا بزرگ را (29 جلد الذريعه و 20 جلد طبقات ) نام برديم . اما آثار محقق تهراني منحصر به اين دو دوره دائره المعارف نبوده بلکه دهها کتاب ديگر هم از خود به يادگار گذاشته است که شمار آنها به پنجاه جلد ديگر بالغ مي شود. با تاءسف هنوز انبوهي از آنها چاپ نشده است .

    شاگردان پير پژوهش

    استاد علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي يزدي (قدس سره )، استاد سيد احمد حسيني اشکوري ، استاد سيد مرتضي نجومي ، سيد محمد حسن طالقاني ، سيد محمد صادق بحرالعلوم ، مولانا رضا حسين خان رشيدي ترابي ، مولانا سيد صفدر حسين نقوي ، مولانا شيخ محمد حسين پاکستاني ، مولانا سيد محمد محسن نقوي ، شهيد محراب سيد محمد علي قاضي طباطبايي و...

    تنديس تلاش و تحقيق

    شيخ آقا بزرگ به حقيقت مردي خستگي ناپذير و نستوه بود. هميشه در تلاش و تکاپو و شيفته کار و تحقيق بود. اگر مجموعه آثار ماندگارش يکجا گردآوري و تحقيق شد سر به صد جلد خواهد زد. او از همان نخستين روزهاي ايام جواني دست به استنساخ دهها نسخه کمياب و کتاب معتبر زد و تا آخر عمرش که قامتش از خميدگي حالت رکوع دايم يافته بود باز سر در کتاب و دست در قلم داشت .

    با اين همه کار و کوشش ، خانه اي بي آلايش و بسيار ساده داشت و هميشه دور و برش آکنده از اوراق و اسناد و دفاتر بود و کتابها چون ستارگان بي شماري او را که براستي ماه تابان در آسمان تحقيق و تاءليف بود هميشه در حصار تماشايي خويش داشتند. خانه ساده او پناهگاه پژوهشگران و مرجع محققان بود. در خانه و کتابخانه او پيوسته به روي محققان باز بود. چيزي که شيخ به آن نمي انديشيد راحتي و رفاه بود. محقق تهراني حتي فرصت شام خوردن را در شبها نداشت و مي گفت : (( چهل سال است که شام نمي خورم .))(536)

    از سيد محسن امير عاملي ، نويسنده ((اعيان الشيعه )) نقل مي کنند که گفت :

    ((براي تهيه اسناد اعيان الشيعه که به شهرها سفر مي کردم ، در کربلا به کتابخانه شيخ العراقين وارد شدم و از متصدي آن خواستم که يک هفته کتابخانه را در اختيار من بگذارد. پذيرفت مشروط بر اينکه در اين هفته ميهمان او باشم . شبي به من اطلاع داد امشب ميهمان ديگري هم داريم و آن شيخ آقا بزرگ بود که اسمش را شنيده بودم . هنگامي که او را زيارت کردم و بحثي ميان ما در گرفت فهميدم که او تنها يک فهرست نگار نيست بلکه اطلاعات فقهي و اصولي و فلسفي وسيعي نيز دارد. از اين رو مسرور شدم . ساعت چهار و نيم شب بود که خستگي بر من غالب شد و خوابيدم . از خواب که برخاستم ديدم شيخ آقا بزرگ نخوابيده و همچنان مشغول يادداشت برداري است . از او پرسيدم نمي خوابيد؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابيد. ما هفت روز و شب در آنجا بوديم . ايشان استراحت منظمي نداشت و مي فرمود ما براي استراحت اينجا نيامده ايم و من با وجود اينکه پر کار بودم به ايشان غبطه مي خوردم .))(537)

    در معراج روح و جان

    محقق تهراني با وجود آن همه کار طاقت فرسا، هيچ وقت از محراب مسجد و سنگر سجاده غافل نبود. تا زماني که پا به آستانه هشتاد سالگي نگذاشته بود و خارهاي پيري هنوز در کوير کهنسالي پاهاي خسته اش را به سختي نمي آزرد سير و سلوک هفتگي خود را که سالها بود در چهارشنبه شبها ادامه داشت ترک نگفت . او هر شب چهارشنبه از نجف تا ((مسجد سهله )) را پياده مي پيمود تا در آن مسجد مقدس (واقع در 10 کيلومتري نجف ) آينه جان را با گلاب ديدگان صيقل دهد. گذشته از اينکه او با نماز و دعا در مسجد سهله انس و الفتي ديرينه و دل انگيز داشت ، روزي سه بار جماعتي از خداخواهان و دلدادگان را در معراج نماز رهبري مي کرد و در آن پروازهاي عاشقانه ، پيشنماز پرستوهاي عشق و عرفان بود. تا سال 1376 ق ، در مسجد طوسي نجف ، نماز جماعت را بپا مي داشت تا آنکه در آن سال در راه زيارت کربلا دچار تصادف شد و آسيب ديد. از آن پس به علت دوري مسجد طوسي ديگر نتوانست امامت آن مسجد را ادامه دهد. بناچار ((مسجد آل طريحي )) را که به خانه اش نزديک بود، برگزيد و تا نزديکي هاي وفاتش امامت آن مسجد را به عهده داشت .(538)

    در ميان خانواده

    محقق تهراني دوبار ازدواج کرد، نخستين شريک زندگاني او زني بود به نام ((منصوره خانم )) دختر دانشور متقي شيخ علي قزويني (1333 ق ) که از خانداني با فضيلت و اهل علم شمرده مي شد. پس از آنکه محقق به نجف اشرف هجري کرد، 24 سال از عمر را سپري کرده بود که با او زندگاني جديدي را آغاز کرد.(539)شيخ آقا بزرگ چند جا از او ياد کرده(540)و او رااوصافي چون ، نيکوکار، بزرگوار، با شرافت ، با وفا، خير خواه و وارسته ستوده است .(541)اين بانوي با وفا در سال 1336 ق در گذشت . تنها پسر شيخ از اين زن هم که جواني به نام ((محمد باقر)) بود، در 1343 ق ، در حالي که هنوز تنها 20 بهار از عمرش مي گذشت وفات يافت . شيخ آقا بزرگ ، در فراق اين فرزندش اشعاري سرود که دو بيت از آنها چنين است :


    *

    باقرا باغ جنان تو و داغ جگر من چون ز باب الفرجت کردند اهاتف عيب بسته شد باب فرج بر در کاش و اگر من (542)
    *

    توام آمد به جهان واي به روز دگر من بسته شد باب فرج بر در کاش و اگر من (542) بسته شد باب فرج بر در کاش و اگر من (542)

    علاوه بر اين پسر که بزودي به مادرش پيوست دو دختر نيز به نامهاي مريم خانم و مرضيه خانم ، از زن اول شيخ به يادگار مانده بود و شيخ براي تکفل آن دو دختر ناچار به ازدواج دوم تن داد.(543)

    دومين شريک زندگاني شيخ آقا بزرگ ، زني به نام ((مريم خانم )) دختر دانشور ديني سيد احمد زواري دماوندي (1273 - 1338 ق ) بود. اين بانو که خود از خاندان سيادت و علم بود، در تاريخ 1336 ق زندگاني تازه اي را با علامه تهراني در شهر کاظمين آغاز کرد. (544) او براي محقق تهراني چهارپسر به نامهاي : آقاي علي نقي منزوي (متولد 1302 ش )، آقاي احمد منزوي (متولد سامرا 1304 ش )، آقاي محمد رضا منزوي (1308 ش - 1374 ق ) و آقاي محمد تقي منزوي (متولد 1315 ش ) و دو دختر به نامهاي خانم فاطمه منزوي و خانم بتول منزوي به دنيا آورد.

    در آينه اخلاق

    نستوه و پرتلاش کار مي کرد. هميشه به ياد خدا بود. در وفا به عهد حساس ‍ بود. تکريم ميهمان و احترام به سادات از صفات بارز او بود. از جاه و مقام و رياست دنيا گريزان بود، چنانکه از انتخابات شهرت ((منزوي )) نشان داد. نسبت به اهل بيت عليه السلام ارادت ويژه اي داشت . در ضمن آن تقريظ که بر کتاب گرانسنگ الغدير نوشت آن را چنين ستود:

    ((من قاصرم از توصيف اين کتاب گرانبها و ستايش آن . الغدير بالاتر و بزرگتر از آن است که آن را توصيف کنند و ثنا گويند. من تنها کاري که مي توانم کرد اين است که دعا کنم تا خداوند عمر مؤ لف کتاب را طولاني کند. به او فرجام نيک بخشد. اين است که با خلوص دل از درگاه خداي متعال مساءلت مي کنم که بقيه عمر مرا، بر عمر شريف او بيفزايد تا او بتواند به همه آرمان خويش دست يابد...))(545)

    انتقادپذيري و سعه صدر

    يکي ديگر از صفات بارز او بود تا آنجا که در برابر انتقاد علامه کاشف الغطاء از انتشار کتابش ((النقداللطيف )) و ترجمه آن چشم پوشي کرد و هيچ اندوهگين نشد از استبداد راي وي خود محوري اجتناب مي کرد. از اخبار روزگارش آگاه بود و خطوط سياسي عصرش را مي شناخت و در نهضت مشروطه در صف مشروطه خواهان و از طرفداران آخوند خراساني بود و در قيام ميرزا محمد تقي شيرازي که به استقلال عراق انجاميد شرکت داشت . زماني که مدارس به سبک جديد، يکي پس از ديگري در شهرهاي مسلمان نشين تاءسيس مي شد خرسندي خويش را اعلام داشت و مردم را به شرکت در اين کار خير و عمومي فراخواند.(546)

    خاموشي خورشيد

    دوازدهم اسفند 1348 ش . بود و طرفي ديگر تقويم تاريخ روز جمعه 13 ذيحجه 1398 ق . را نشان مي داد که ساعت يک بعد از ظهر، قلب خورشيد پژوهش از تپش افتاد. سيد جليلي از ارادتمندان شيخ و از علماي پارساي نجف - که بعدها به نام شهيد محراب ، آية الله مدني شهره آفاق شد - براي غسل و کفن پيکر پير پژوهشگران قيام کرد. (547) عصر همان روز، ساعت 6 بعد از ظهر، پيکر پاک شيخ را براي طواف بر مرقد سالار شهيدان امام حسين عليه السلام و برادرش حضرت ابوالفضل العباس به کربلا انتقال دادند.

    پس از تشييع با ازدحام و احترام مردم کربلا پيکر پير پژوهش به نجف اشرف برگردانده شد و آن شب را در دانشگاه بزرگ نجف ، همچون نگيني در حلقه دانشوران و دانشجويان ديني که گرداگرد تابوت او را گفته بود، سحر کرد. فرداي آن روز پيکر شيخ در ميان سيل خروشان مردم ، روي دستها بلند شد و در حالي که همه دروس حوزه تعطيل شده و علما و فوج طلاب و دانشجويان در پيشاپيش مردم حرکت مي کردند از جامعة النجف به سوي حرم مولاي متقيان امام علي عليه السلام تشييع شد و پس از آنکه در صحن شريف علوي ، نماز ميت به امامت آية الله سيد ابوالقاسم خويي خوانده شد، شاگردان شيخ ، پيکر استاد را به دور ضريح امام علي عليه السلام طواف دادند. سپس بنا به وصيت شيخ ، به جايگاهي که نخست قسمتي از خانه مسکوني خودش بود و بعدها قسمتي از کتابخانه موقوفه او شده بود حمل گرديد تا در آستانه کتابخانه عمومي خود دفن شود.

    و چنين بود که دانشوري نستوه از دانشوران بزرگ شيعي ، پس از 96 سال عمر با عزت و برکت که بيشتر آن در کتابخانه ها و با کتاب و قلم گذشت بود، در نهايت نيز در ميان کتابها در کتابخانه عمومي خود به خاک سپرده شد. آن روز غمبار، در مدارس رسمي نجف هم براي نخستين بار، به خاطر تکريم مردي از مردان بزرگ دين و دانش ، تعطيل شد و شاعران و سخنوران در مجالس بسياري که تا چهلم درگذشت او در شهرهاي مختلف عراق و... برگزار شد داد سخن دادند.(548)

    حال از ميان صدها سخن و چکامه اي که در تجليل از اقيانوس پژوهش ، شيخ آقا بزرگ تهراني گفته يا سروده شده است به سخن دو دانشمند بزرگ ، يکي از دانشمندان شيعي و ديگر از انديشمندان مسيحي و شرق شناس ، بسنده مي کنيم .

    استاد بزگوار علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي يزدي (قدس سره ) مي نويسد:

    ((شيخ مشايخ معاصر، بزرگ پژوهشگران و فهرست نگاران ، حجت و دليل تاريخ ، احياگر آثار گذشتگان ، نمونه ناب تقوا و صلاح ، شيخ آقا بزرگ تهراني رحمة الله است .))(549)

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه