نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: خاطره سردار رحیم صفوی از شهید «حسن باقری»

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض خاطره سردار رحیم صفوی از شهید «حسن باقری»

    خاطره سردار رحیم صفوی از شهید «حسن باقری»

    سرلشگر رحیم صفوی از زبان مقام معظم رهبری نقل می کند: «تا آمد پای تابلو (شهید حسن باقری) و شروع کرد وضعیت دشمن را تشریح کرد، قلبم ناگهان ریخت ! اما هر چه زمان می گذشت، قلبم روشنتر می شد؛ مثل یک روحانی که مثلاً وقتی پسرش می خواهد به منبر برود نگران است که آیا می تواند از عهده این منبر برآید یا نه!»

    منبع خبر: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    سرلشگر سیدیحیی رحیم صفوی نقل کرده است:

    در آغاز جنگ که بنی صدر ملعون و خائن به جبهه ها می آمد، بنده، فرمانده عملیات خوزستان بودم. ما را به جلساتی که راجع به جنگ بود راه نمی دادند! من با شهید بزرگوار حسن باقری با تلاش مقام معظم رهبری که نماینده وقت حضرت امام (ره)بودند، وارد جلسه شدیم.

    وقتی نوبت ما صحبت کردن به ما رسید، ابتدا قرار بود وضعیت دشمن گزارش شود و بعد وضعیت جبهه خودمان.

    به شهید بزرگوار اشاره کردم و گفتم «شما این مطلب را توضیح بدهید»؛ مقام معظم رهبری در زمان های بعد از آن جلسه به من گفت که «تا شما اشاره کردی که حسن بلند شو، دیدم که یک جوان لاغر اندام و کوچولو بلند شد، بدون اینکه سر و ریشی، محاسنی داشته باشد (البته ته ریش کمی داشت)، دلم ناگهان ریخت. گفتم حالا بنی صدر و اینها نشسته اند، این جوان چه می خواهد بگوید، تا آمد پای تابلو، آنتن را گرفت و شروع کرد وضعیت دشمن را منطقه به منطقه تشریح کرد که دشمن اینجا چند تانک دارد، اینجا چه تیپ و لشکری مستقر است، آنجا خاکریز زدند، اینجا میدان مین و آنجا سیم خاردار ایجاد کرده اند، هر چه زمان می گذشت، قلبم روشنتر و چهره ام بازتر می شد؛ مثل یک روحانی که مثلاً وقتی پسرش می خواهد به منبر برود نگران است که آیا می تواند از عهده این منبر برآید یا نه. من چنین حالی داشتم ولی هر چه بیشتر صحبت می کرد من چهره ام بازتر می شد.»

    شهید باقری در آن جلسه چنان گزارش دقیق، مصور و خوبی ارائه داد که همه حضار حتی خود بنی صدر به شگفت درآمد که این جوان این اطلاعات جالب را از کجا آورده است.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه