نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: درآمدی بر تربيت نسل منتظر

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض درآمدی بر تربيت نسل منتظر

    نویسنده: علي محمد رفيعي محمدي




    «اگر انقلابي تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي قدرت‌هاي بزرگ قرار بگيرد، هيچ کس اين انقلاب را سرزنش نخواهد کرد، ولي اگر مردم اين انقلاب نتوانستند فرزندان خود را خوب تربيت کنند سرزنش خواهند شد».
    در ميان فعاليت‌ها و رويدادهاي مختلف زندگي، کار تعليم و تربيت در رأس همة آنها قرار دارد و اساس بر فعاليت مطلوب و منطقي را تشکيل مي‌دهد.
    اگر انسان از دانش و اطلاعات زياد برخوردار باشد، ولي به نحو درستي تربيت نشده باشد، همان دانش، به انحطاط او منجر مي‌شود. اگر آدمي داراي ظاهري آراسته و قيافه‌اي زيبا باشد، ولي به نحو مطلوب تربيت نشود، زيبايي ظاهري زمينة انحراف او را فراهم مي‌کند. اگر فردي وارد عرصة سياست، اقتصاد و امور مشابه ديگر شود، ليکن تربيت صحيح نداشته باشد در هر يک از اين عرصه‌ها به خود و به جامعه ضربه و خسارت وارد مي‌کند. بدين ترتيب، اگر هر فعاليت ديگري را در نظر بگيريم و تربيت را از آن منها کنيم چيزي جز انحطاط نخواهيم ديد. بنابراين تربيت درست، سعادت انسان و جامعه را تضمين مي‌کند و مانع نفوذ عوامل مخرب و منحط در زندگي مي‌گردد.1
    چنان‌كه امام خميني(رحمت الله علیه) بيان كردند: «آن‌قدر که انسان تربيت نشده مضر است براي جامعه هيچ شيطان و هيچ حيواني آن‌قدر مضر نيست و آن‌قدر که انسان تربيت شده مفيد است براي جامعه هيچ ملائکه‌اي و هيچ موجودي آن‌قدر مفيد نيست».
    امام سجاد(علیه السلام) در رسالة حقوق خود مي‌فرمايند: «فرزندان حقوقي بر گردن شما دارند که [از جمله] آن حقّ تربيت است».2
    يکي از مهم‌ترين کارکردهاي خانواده، کارکرد تربيتي است. تمام نهادهاي اجتماعي خصوصاً نهاد خانواده، اقتصاد و حتي نظامي‌گري اگر بخواهد پابرجا باشد بايد وجهة تربيتي داشته باشد. اگر خانواده وجهة تربيتي خود را از دست دهد، محکوم به نابودي است. در جنگ تحميلي عليه ايران، لشکر صدام از نظر تجهيزات بيست برابر لشکر ايران مجهز بود، اما آن چيزي که باعث انهدام لشکر صدام شد از دست دادن وجهة تربيتي بود، چون همه چيز مشروعيت خود را از تربيت مي‌گيرد.
    رهبر معظم انقلاب اسلامي مي‌فرمايند:
    «اگر انقلابي تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي قدرت‌هاي بزرگ قرار بگيرد، هيچ کس اين انقلاب را سرزنش نخواهد کرد، ولي اگر مردم اين انقلاب نتوانستند فرزندان خود را خوب تربيت کنند سرزنش خواهند شد».
    سؤال اساسي اين است که چه مکتبي قادر به تربيت انسان کامل است؟
    در پاسخ بايد بگوييم فقط مکتب انسان‌ساز اسلام که نشأت گرفته از منبع وحي الهي است قادر به تربيت انسان کامل خواهد بود.
    امروز مشکل دنيا پيروي از مکاتبي است که ساختة دست خود انسان‌هاست و لذا اگر امروز با چالش تربيتي در همة امور مواجه است به خاطر دوري از تربيت سالم معصومان(علیه السلام) مي‌باشد.
    امام صادق(علیه السلام) در روايتي مي‌فرمايند: « همان گونه كه خود را در معرض نسيم قرار مي‌دهيد و خنک مي‌گرديد، همان‌گونه خود را در معرض احاديث ما قرار دهيد تا تربيت شويد».
    خاک را زنده کند تربيت باد بهار
    سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسيم
    در اين مقاله به محورهاي زير خواهيم پرداخت:
    1. اهميت تربيت از ديدگاه معصومان(علیه السلام) و بزرگان دين،
    2. اجر و ثواب تعليم و تربيت،
    3. وظيفة منتظران واقعي امام عصر(علیه السلام) در تربيت نسل حاضر و آينده،
    4. اهداف مقدس تربيت،
    5. اصول حاکم در تربيت.
    1. اهميت تربيت از ديدگاه معصومان(علیه السلام) و بزرگان دين

    امام سجاد(علیه السلام) در صحيفة سجاديه مي‌فرمايند: «خدايا مرا در تربيت کردن، ادب کردن و نيکي کردن به فرزندانم کمک کن».3
    امام معصوم(علیه السلام) که خود، اسوة تربيت و انسان کامل در امر تربيت است، از حضرت حق کمک مي‌طلبد.
    امام صادق(علیه السلام) در روايتي مي‌فرمايند: «من هر شب براي سعادت فرزندانم دو رکعت نماز مي‌خوانم».4 کيفيت اين نماز اين‌گونه است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سورة «انّا انزلناه» و در رکعت دوم سورة« إذا جاء نصرالله» مي‌باشد.
    علي(علیه السلام) مي‌فرمايند: «هيچ ارثي بهتر از ادب نيست».5 شما اگر ثروت زيادي براي فرزند بي‌ادب بگذاري آن را در جهت گناه صرف مي‌کند. پس اين سرمايه را در راه ادب و تأديب فرزندان به کار ببريد که آدم با ادب نه تنها مورد عنايت حضرت حق است بلکه جامعه از وجود او سود و بهره مي‌برد.
    امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايند: «اگر خدا دو روز به شما عمر داد يک روز آن را ادب ياد بگيريد و يک روز ادب را به کار ببريد».6
    کار انبياي الهي کار تربيتي بوده است فعل خدا هم تربيتي است. شما در روز ده مرتبه خدا را سپاس و تشکر مي‌کنيد که خدايا تو را شکر مي‌کنم که تو مربي من هستي. «الحمد لله ربّ العالمين».
    آنچه بشر از اوّل خلقت حضرت آدم تا کنون چوب خورده از آدم‌هاي بي‌ادب در طول تاريخ بوده است.
    در دهة گذشته صدام يک آدم بي‌تربيت ولي امام(رحمت الله علیه) يک فرد تربيت شده در مکتب اسلام بود.
    قرآن كريم در سوره فرقان،آيه 74 مي‌فرمايد:
    «ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّياتنا قرة اعين...»؛ عبادالرحمن کساني هستند که مي‌گويند: خدايا از همسران و فرزندانمان به ما آن مرحمت فرما که ماية روشني چشممان باشند.
    در سورة ابراهيم آية 40، مي‌فرمايد:
    ربّ اجعلني مقيم الصّلوة و من ذرّيّتي؛ خدايا مرا نمازگزار قرار بده و فرزندانم را نيز.
    در آية 128 سوره بقره:
    «ربّنا و اجعلنا مسلمين لک و من ذرّيّتنا امّةً مسلمةً لک؛ خدايا مرا فرمانبردار خود ساز و نيز فرزندان ما را فرمانبردار خود گردان».
    و در سوره آل عمران آية 38:
    «ربّ هب لي من لدنک ذرّيةً طيّبةً انّک سميع الدّعاء؛ خدايا مرا به لطف خويش فرزندي پاک‌سرشت عطا فرما؛ همانا تو شنواي دعايي».
    از خدا جوييم توفيق ادب
    بي‌ادب محروم ماند از لطف رب
    بي‌ادب تنها نه خود را داشت بد
    بلکه آتش بر همه آفاق زد
    وقتي با نمونه‌اي انحراف در اجتماع، حتي در سنين خردسالي، مواجه مي‌شويم، سؤال اين است که آيا اين افراد در بدو تولد دچار اين رفتارهاي ضدّ اجتماعي و ناهنجاري‌ها بود يا در بستر و مصدر تربيت دچار مشکل شدند. هلي سيوس از متخصصان علوم تربيتي مي‌گويد:« بچه‌ها نادان متولد مي‌شوند ولي نه ابله، شماييد که اينان را به بلاهت مي‌کشانيد».
    2. اجر اخروي و ثواب تعليم و تربيت

    براساس روايات ما هيچ کاري در عالم وجود به اندازة تربيت ثواب و اجر اخروي ندارد. اگر همة مردم همت خود را صرف تربيت فرزندان‌شان نمايند مي‌توان به وجود جامعه‌اي سالم که زمينه‌ساز ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشود اميد داشت.
    ثواب تربيت در بعضي روايات آن‌قدر ذکر شده که ارزش يک انسان با ادب و هدايت يک انسان گمراه برابري با همة عالم دارد.
    در مأموريتي که اميرالمؤمنين(علیه السلام) مي‌رفتند، وقتي خدمت پيامبر آمدند، پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «يا علي اگر يک نفر به وسيلة تو مسلمان و هدايت شود، بهتر است از دنيا و آنچه در دنياست». معاويه بن عمار از امام صادق(علیه السلام) راجع به کسي از شيعيان كه احاديث اهل بيت(علیه السلام) را نقل کند و باعث آرامش دل مردم گرددپرسيد، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مقام اين فرد از هزاران عابد بالاتر است».7
    تربيت آن‌قدر اهميت دارد که از خون شهيد بالاتر است. چون شهيد در اثر تربيت عالمان ديني به اين مقام رسيد.
    «من أحياها فکأنّما احيي الناس جميعاً؛9 هر کسي نفسي را حيات بخشد مثل آن است که همة مردم را حيات بخشيده است».
    3. وظيفة منتظران امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در تربيت نسل حاضر و آينده

    چيزي که اين مقاله به آن بيشتر مي‌پردازد، وظايف والدين در تربيت نسل حاضر و نسل آينده است.
    منتظران واقعي کساني هستند که همة همت خود را صرف تربيت فرزندان خود مي‌نمايند. اينکه در روايت از قول امام معصوم(علیه السلام) نقل شده است: «بالاترين عبادت انتظار فرج است».10
    آيا واقعاً منتظران واقعي امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود و خانوادة خود را آمادة پذيرش آقا کرده‌اند؟
    آيا خصلت انتظارمعطوف به تربيت نيست؟
    منتظران واقعي کساني هستند که در تربيت نسل جوان خود سرمايه‌گذاري مي‌نمايند. آدم بي‌ادب و بي‌تربيت به درد امام زمان(علیه السلام) نمي‌خورد. کساني که در رکاب حضرت هستند آدم‌هاي خودساخته‌اند.
    اگر همة توان‌ها و توانمندي‌هاي يک جامعه در يک جهت قرار گيرد و آن تربيت سالم در مدارس، دانشگاه‌ها، بازار، کوچه و خيابان باشد، انسان لذت مي‌برد در چنين جامعه‌اي زندگي کند.
    امروز اگر والدين فرزند خود را خوب تربيت کردند، نه تنها خود فرزند به خاطر کسب ادب راحت است بلكه اطرافيان او احساس آرامش مي‌کنند. فرد مؤدب مصدر خير و، در جامعه منشأ نيکي است. براي امام زمان(علیه السلام) کادرسازي کرده‌اند و لذا مهم‌ترين وظيفة منتظران واقعي آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) توجه کردن به بعد تربيت است.
    4. اهداف تربيت

    هدف تربيت، ايجاد انسان‌هاي متدين، با تقوا، دين‌باور، مسئوليت‌پذير و مردم‌گرا و به عبارت ديگر رسيدن به قرب الي الله است.
    هدف تربيت، ساختن انسان‌هاي مفيد براي جامعه است نه افراد مهم. اشکال تربيتي والدين ما اين است که مي‌خواهند فرزندانشان آدم‌هاي مهم باشند نه مفيد.
    افرادي مفيد هستند که نفعشان به جامعه مي‌رسد اما افراد مهم، گاهي براي جامعه مضر بوده‌اند. هدف تربيت، ساختن انسان‌هايي است که باعث آبروي امامان معصوم باشند. لذا در آية 74 سورة فرقان مي‌فرمايد:
    « و اجعلنا للمتّقين إماماً؛ خدايا ما را پيشواي اهل تقوا قرار بده.»
    به عبارت ديگر، انسان بايد چنان ساخته شود که با دوري از رذايل و آلودگي‌ها، استعدادهاي عالية روحي و ملکوتي‌اش شکوفا شده و چنان به کمالات علوي و فضايل ملکوتي آراسته گردد که استعداد و لياقت قدم‌نهادن در آستان قرب ربوبي را کسب و با وصال به حق، به سعادت جاويدان برسد؛ سعادتي که شرح آن در قالب الفاظ نگنجد و به وصف و بيان نيايد. لذا سعدي مي‌گويد:
    رسد آدمي به جايي که به جز خدا نبيند
    بنگر که تا چه حد است مقام آدميت
    طيران مرغ ديدي، تو ز پاي بند شهوت
    بدر آي تا ببيني طيران آدميت
    پي نوشت :

    1. دکتر ملکي، حسن، خانواده و فرزندان، ج 3، ص 185.
    2. تحف العقول، ص 271.
    3. صحيفة سجاديه، دعاي 25.
    4. وسائل الشيعه، ج 2، ص 656.
    5. اصول کافي، ج 1، ص 380.
    6. ميزان الحکمه.
    7. منيه المريد، شهيد ثاني، ص 10.
    8. معالم الدين في الاصول، ص 10،
    9. سورة مائده (5)، آية 32.
    10. بحارالانوار، ج 52، ص 125.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اشاره:

    در قسمت نخست اين مقاله دربارة اهميت، اجر اخروي و اهداف تربيت و وظايف منتظران در زمان غيبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بحث شد. در اين قسمت اصول حاکم بر تعليم و تربيت را به طور اختصار بررسي مي‌کنيم.
    مفهوم اصول در تعليم و تربيت چيست؟ برخی، اصول تربيت را عبارت از مباني عقلاني و مقياس‌هايي مي‌دانند که به وسيله آنها مي‌توان فعاليت مطلوب تربيتي را به سامان رساند.
    بعضي از صاحب‌ نظران، مفاهيم، نظريه‌ها و قواعد نسبتاً كلي را كه در بيشتر موارد صادق است و بايد راهنماي مربيان، معلمان، مديران، اولياي فرهنگ والدين و متعلمان در کليه اعمال تربيتي باشد. اصول تعليم و تربيت مي‌دانند و معتقدند که اصول تعليم و تربيت، مبتني بر تعاليم ديني، تحقيقات روان‌شناسي جامعه‌شناسي، فرهنگي نظريات مربيان بزرگ و علماي تعليم و تربيت است.
    مهم‌ترين اصول تربيت اسلامي که بيشترين تأثير را در دستيابي انسان به کمال نهايي و نيل به قله قرب خداي سبحان و سعادت حقيقي دارند و فعاليت‌هاي تربيتي بايد براساس آنها صورت پذيرد، عبارت‌اند از:
    1. سلامت نفس مربي

    کساني که در مصدر و بستر تربيت قرار مي‌گيرند بايستي ابتدا به تربيت خود بپردازند. يک انسان تربيت شده قادر خواهد بود که بعنوان مربي نقش خود را خوب ايفا کند. در بيماري‌هاي ويروسي و واگيردار، معمولاً ما شخصي را که مبتلا به بيماري مي‌باشد، از استفادة مشترک از وسايل منع مي‌کنيم زيرا انتقال ميکروب باعث بيمار شدن افرادي است که در آن محيط زندگي مي‌کنند. در خانواده‌اي که پدري عصباني، پرخاشگر، بدزبان يا مادري مضطرب، وسواسي و افسرده وجود دارد، مسلماً در روحيه فرزندان اثر منفي مي‌گذارد. علي(علیه السلام)مي‌فرمايند: «هر کس در مصدر تربيت قرار مي‌گيرد قبل از پرداختن به تربيت ديگران ابتدا بايد به تربيت خود بپردازد». خداوند در سوره تحريم فرموده است:
    «يا أيها الّذين ءامنوا قوا أنفسکم و أهليکم ناراً؛1 اي کساني که ايمان آورده‌ايد خودتان و خانواده‌تان را از آتش دوزخ حفظ کنيد».
    رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مي‌فرمايند: «بهترين شما کسي است که نسبت به خانواده‌اش نيک‌رفتارتر باشد و من نسبت به خانواده ام نيک رفتار‌تر هستم». در روايت داريم شخصي خدمت پيامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و از اينکه همسرش نماز نمي‌خواند به آن حضرت(صلی الله علیه وآله) شکايت کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به او فرمودند: «ابتدا از نعمت‌هاي بهشتي براي همسرت بگو و از رابطه با خدا با او صحبت کن؛ ابتدا به او بشارت بده». شخص گفت: يا رسول الله من ابتدا او را تشويق کردم ولي نتيجه‌اي نگرفتم. پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «او را از عذاب الهي بترسان و بگو اگر کسي يک نماز او عمداً ترک گردد اهل جهنم است». گفت: يا رسول الله(صلی الله علیه وآله) درمورد عذاب الهي او را هشدار داده‌ام ولي فايده‌اي نداشته است. حضرت فرمود: «زن تو چه علتي دارد که نماز نمي‌خواند؟» شخص گفت يا رسول‌الله زنم به من مي‌گويد، تو نماز بخوان تا من هم نماز بخوانم. در مصاحبه‌اي که با دختر امام(رحمت الله علیه) در يکي از برنامه‌اي راديو انجام شد، از ايشان سؤال شد: نحوة برخورد امام(رحمت الله علیه) با نماز فرزندان خود چگونه بود؟ دختر امام فرمودند: هر وقت اذان مي‌گفتند آقاجون مهياي نماز بودند». الگوي والدين بسيار در تربيت مؤثر است. اينکه امام صادق((علیه السلام)) فرمودند: «ديگران را با غير زبانتان به طرف خدا بخوانيد». روش الگويي يکي از مؤثرترين روش‌هاي تربيت است. بنابراين پدران و مادراني که به تربيت صحيح فرزندان خويش و سعادت دنيوي واخروي آنها علاقه دارند، بايد ابتدا رفتارشان را اصلاح کنند و خودشان را به صورت بهترين الگو درآورند تا فرزندانشان از آنها تقليد نمايند و درس زندگي بياموزند. چنانچه رفتار والدين بد باشد نبايد از کودکانشان انتظار داشته باشند که خوب پرورش يابند، زيرا کودکان غالباً از رفتار بد آنها تقليد مي‌کنند و بد تربيت خواهند شد. والدين در صورتي مي‌توانند فرزندان خويش را با تربيت اسلامي و مقيّد به ضوابط شرعي پرورش دهند که خودشان نيز در محيط خانواده و در حضور فرزندان به انجام وظايف ديني و رعايت اخلاق نيک اسلامي ملزم باشند، و از ارتکاب گناه خودداري کنند. يکي از مسائل مهم در اين اصل بين قول و عمل مربي نبايد تعارض وجود داشته باشد. اگر مربي، خود، به آنچه مي‌گويد، عمل کند، متربي، راه خود را به خوبي مي‌شناسد و از رفتار مربي سرمشق مي‌گيرد و گفتارش را مؤيد رفتار مربّي محسوب مي‌دارد. امّا چنانچه در بين گفتار و رفتار او تفاوت و دوگانگي مشاهده كند، سرگردان خواهد شد، نمي‌داند از گفتار مربي پيروي کند يا از رفتار او. يا به طور کلي سلب اعتماد مي‌کند. يا اينکه رفتارش را ترجيح مي‌دهد و پيروي مي‌نمايد، امّا به هر حال گفتارش از اعتبار ساقط مي‌شود. امام صادق (علیه السلام) دراين‌باره مي‌فرمايند: «چنانچه عالم به علم خود عمل نکند مواعظ او با سرعت از قلب‌ها زايل ميشود چنانچه باران از جاي صاف و صيقلي مي‌لغزد و زايل مي‌گردد».
    مکن در اين چمنم سرزنش به خودرويي
    چنانچـه پرورشـم مي‌دهند مي‌رويـم
    در روايتي چنين نقل شده که زني به حضور رسول‌الله(صلی الله علیه وآله) رسيد و از اينکه فرزندش خرما زياد مصرف مي‌کند شکايت کرد. به همين دليل از حضرت تقاضا کرد تا او را نصحيت کنند که کمتر خرما بخورد. حضرت(صلی الله علیه وآله) به آن زن مي‌فرمايند که امروز برود و فردا بياييد. آن زن فردا خدمت پيامبر(صلی الله علیه وآله) مي‌رسد حضرت به فرزندش توصيه و سفارش فرمودند که خرما کمتر مصرف کند و فرزند هم مي‌پذيرد. زن به پيامبر(صلی الله علیه وآله) عرض مي‌کند: يا رسول الله چرا ديروز اين مطلب را به فرزندم نگفتيد؟ حضرت مي‌فرمايند: ديروز زماني که خواستم اين مطلب را به فرزند شما بگويم، خرما خورده بودم. به عبارت ديگر «رطب خورده منع رطب کي کند؟».
    دو نتيجه از اين واقعه گرفته مي‌شود:
    1. اينکه کسي که مي‌خواهد راهبر، راهنما و معلم باشد اوّل بايد خود اهل عمل باشد و خود سلامت نفس داشته باشد و الّا نمي‌تواند اثري بگذارد.
    2. اينکه گاهي در تربيت فرزندان والدين خود نمي‌توانند تأثيرگذار باشند؛ حرفشان اثري ندارد. آنها بايد نگاه کنند که چه کسي مي‌تواند در فرزندشان نفوذ داشته باشد و از توان او استفاده کنند. مثلاً گاهي خاله، دائي و گاهي امام جماعت مسجد محل مي‌تواند روي فرزند تأثيرگذار باشد. خلاصه اين اصل اين است که هر کس به عنوان مربي و معلم در مصدر تربيت قرار گرفت بايد سلامت نفس داشته باشد و الّا در تربيت موفق نخواهد بود.
    2. توجه به تفاوت‌هاي فردي

    يکي از اصولي که مربي بايد در تربيت به آن توجه کند، اصل تفاوت‌هاي فردي است. در قرآن کريم آياتي وجود دارند که تفاوت‌ها و برتري بين افراد را تشريح مي‌کند؛ تفاوت‌هاي در خلقت و در عمل و در محيط‌هاي گوناگون، و شکي نيست که اين تفاوت‌هاي بين افراد ناشي از حکمت الهي است زيرا همين تفاوت است که آنان و اجتماع را به سوي تکامل مستمر سوق مي‌دهد؛ به طوري که اگر بشر مانند زنبور عسل، يکنواخت خلق شده بود، حسّ ترقي طلبي و بلندپروازي انساني در نهاد او وجود نداشت و آن صورت تکامل ترقي براي انسان نبوده علي(علیه السلام)مي‌فرمايند: «خير مردم در تفاوت آنهاست و اگر همه مساوي باشند هلاک مي‌شوند». در قرآن کريم نيز آمده است:
    «ما لکم لا ترجون لله وقاراً2... و قد خلقکم أطواراً؛ چرا در برابر خدايي که شما را گوناگون و مختلف آفريده است تعظيم نمي‌کنيد». يا در حديث شريف از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که ما گروه انبيا مأموريت داريم که با مردم در حدود عقلشان سخن بگوييم. مربي شايسته بايد به اين اصل تفاوت‌هاي فردي توجه کند و بر اساس توانايي و توانمندي مربي خود از او توقع داشته باشد. خصوصاً اگر والدين به اين اصل توجه نکنند، مجبور خواهند بود، فرزندان را با هم مقايسه کنند. این امر، حسّ حسادت و کينه‌ورزي را در فرزندان شعله‌ور مي‌نمايد.
    تفاوت‌هاي فردي سه بخش دارد: تفاوت‌هاي جسماني، تفاوت‌هاي نفساني، تفاوت‌هاي عاطفي و اخلاقي.
    2ـ1. تفاوت‌هاي جسماني: هر کودکي از جهت سلامتی يا بيماري، نيرومندي يا ضعف مزاج، زيبايي ظاهري، ساختار حواس پنج‌گانه امکان دارد با گروه‌هاي هم‌سن خود تفاوت‌هايي را داشته باشد. نبايد رنگ پوست بچه، زيبايي ظاهري يا زشتي او باعث ايجاد تفاوت در بين بچه‌ها باشد. والدين بايد با توجه به استعداد فرزندان خود زمينه‌هاي رشد و تکامل فرزند را با توجه به نقص‌ها و کمبود‌ها در وجود او ایجاد نمايند.
    2ـ2. تفاوت‌هاي نفساني: مانند هوش، فهم، حافظه؛ کودکان از همان ابتداي تولد اين تفاوت‌ها را دارند يعني برخی بسيار تيزهوش و در حدّ نبوغ و برخي در پايين‌ترين مراحل هوش و به اصطلاح کودن هستند. مربيان و اوليا نبايد توقع يکسان از اين کودکان داشته باشند و در مقام مقايسه آنان با ديگران برآيند.
    2ـ3. تفاوت‌هاي عاطفي و اخلاقي: از جهت عواطف و اخلاق در بين کودکان تفاوت‌هايي وجود دارد که در وجود آنها نهاده شده و طبيعي محسوب مي‌شود. اين صفات و خصوصيات عبارت است از زرنگي و پرتحرکي، تنبلي و بي‌حالي، تندخويي يا خوش اخلاقي، زود رنجي يا خونسردي، ترشرويي يا گشاده‌رويي‌،خوش‌بيني يا بدبيني، پرگويي يا کم‌حرفي، گوشه‌گيري يا گرايش اجتماعي، زودباوري يا ديرباوري، خودبزرگ‌بيني يا احساس حقارت، رياست‌طلبي يا ترس از قبول مسئوليت، کم‌رويي يا پررويي، افسردگي يا شادماني، ترس يا بي‌باکي، بخشش يا بخل، بدخواهي يا خيرخواهي، با نظم بودن يا بي‌نظم بودن. اين صفات گاهي اکتسابي هستند، گاهي ذاتي و طبيعي. بعضي از کودکان از همان زمان کودکي واجد اين صفات هستند. گاهي اين صفات ارثي است، يا مربوط به دوران انعقاد نطفه و ايام بارداري. اعتقاد والدين و مربيان به تفاوت‌هاي فردي در امر تربيت بسيار مؤثر است. دانشمندان براي شناخت تفاوت‌هاي فردي کودکان روش‌هاي مختلفي را پيشنهاد کرده و لذا آشنايي با اين اصل به مربي کمک مي‌کند در امر تربيت موفقيت بيشتري داشته باشند.
    پي نوشت :

    1. سورة تحريم (66)، آية 6.
    2. سورة نوح (71)، آية 14.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  4. #3
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اشاره:

    در نوشتار پيشين، به بيان اصول تربيت با هدف ايجاد نسل منتظر پرداختيم. دو اصل نخست عبارت بود از:
    1. اصل سلامت نفس مربي، 2. اصل تفاوت‌هاي فردي، در اين قسمت دربارة سومين اصل تربيتي با شما گراميان گفت‌وگو مي‌كنيم.
    3. صبر و سعة صدر

    سومين اصل از اصول تربيت، اصل صبر و سعة صدر است. مربي بايد در تربيت، صبر و حوصله داشته باشد وگرنه به هدف تربيت نمي‌رسد. با بي‌صبري و کم صبري نمي‌توان امر تربيتي انجام داد. کار تربيت همانند کار باغبان و زارع است. همان گونه که باغبان بايد صبر و حوصله داشته باشد، مربي هم بايد صبر و حوصله داشته باشد، چون تربيت در ظرف زمان مشخصي به نتيجه مي‌رسد. شما اگر عجله کنيد نه تنها به نتيجه نمي‌رسيد بلکه محصول باغ شما که فرزندان هستند، از بين خواهند رفت.
    صبر و سعة صدر يکي از ارزش‌هاي اخلاقي يک مسلمان است. يک مربي مسلمان بايد آراسته به صبر و سعة صدر باشد. لذا حضرت موسي‌(ع) وقتي مي‌خواهد رسالت بزرگ خود را شروع کند از خدا سعة صدر درخواست مي‌نمايد: «ربّ اشرح لي صدري1؛ پروردگارا سينه‌ام را گشاده كن». علي(ع) نيز مي‌فرمايند: «ابزار رياست سعة صدر است». خداوند در قرآن بيشتر ارزش‌هاي معنوي را در کنار صبر ذکر کرده است که به چند نمونة آن اشاره مي‌کنيم:
    1. عمل صالح: «الّا الذّين صبروا و عملوا الصالحات»2
    2. شکر: «صبّارٌ شکورٌ»3
    3. توکل: «و الذين صبروا و علي ربّهم يتوکّلون»4
    4. نماز و روزه: «استعينوا بالصّبر و الصّلوة»5
    5. حق: «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»6
    گاهي والدين يا مربي به خاطر کم صبري و کم حوصلگي نسبت به فرزند يا دانش‌آموز به نوعي برخورد مي‌کنند که روان کودک را خدشه دار مي‌نمايند.
    گاهي يک کلمه حرف زشت و پيام منفي باعث تحقير شخصيت فرزند مي‌شود. يکي از راه‌هاي برقراري ارتباط سالم با فرزندان داشتن حوصله و صبر است، چون عدم سعة‌صدر باعث مي‌گردد آستانة تحمل فرزند پايين بيايد و اين فرد در آينده نمي‌تواند پدر و مادر خوبي باشد.
    مهم‌ترين ويژگي پيامبر اسلام‌(ص) صبر و سعة صدر حضرت در مقابل مشکلاتي بود که حضرت با آن مواجه بودند. خداوند اجري بي‌حساب براي صابران در نظر گرفته است: «إنّما يوفّي الصّابرون أجرهم بغير حسابٍ»7
    لذا خداوند به پيامبر اسلام امر مي‌کند:
    «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل و لا تستعجل لهم؛ اي پيامبر صبر کن همچنان که پيامبران اولوالعزم صبر کردند و براي عذاب آنها (مردم) عجله نکن».
    انواع صبر

    صبر در مقابل خواهش‌هاي نفساني، صبر در مقابل مسايل و مشکلات، صبر در تنگدستي، صبر در تحصيل، صبر در بد اخلاقي همسر، صبر در برخورد با ارباب رجوع، صبر بر حرمت مردم، صبر در مقابل دارايي‌ها، صبر در داشتن حسن و زيبايي، صبر در مقابل حرام و صبر در تربيت فرزندان.
    در اين بحث، صبر در تربيت فرزندان را مورد بحث قرار مي‌دهيم.
    خداوند در سورة نحل آية 127 مي‌فرمايد:
    «و اصبر و ما صبرک إلّا بالله؛ اي پيامبر من صبر کن به خاطر رضايت خدا در برابر تربيت مردم صبر کن».
    بارها در اخبار حوادث آمده که والديني که کم حوصله و کم صبر بوده‌اند، تحمل رفتارهاي فرزندان خود را نداشته، فرزندان را مورد ضرب و شتم قرار داده و در بعضي موارد باعث قتل فرزند خود شده‌اند.
    همة اينها ناشي از پايين بودن آستانة تحمل والدين است. لذا اين سؤال مطرح است که والدين در چه مواردي بايد صبر و سعة صدر بيشتري داشته باشند که به چند نمونه آن اشاره مي‌کنيم.
    1. فاصلة سني بين والدين و فرزندان؛
    2. داشتن فرزندان بيش فعال؛
    3. دعواي خواهر و برادر؛
    4. يادگيري درس فرزندان؛
    5. داشتن فرزندان معلول جسمي و ذهني؛
    6. فرزنداني که به نوعي دچار اختلال رفتاري و رواني شده‌اند.
    قبل از پرداختن به شش مورد از مواردي که والدين بايد آستانه تحمل خود را بالا ببرند و صبور باشند. اجازه مي‌خواهم در مورد کودک آزاري توضيح مختصري بدهم.
    کودک آزاري

    كودك آزاري به رفتار‌هايي اطلاق مي‌شود که باعث آسيب به جسم و روان کودک گردد.
    صورت‌هاي کودک آزاري عبارتند از:
    1. کودک آزاري جسمي: کتک زدن، سوزاندن، مجروح کردن، شکستن و ...؛
    2. کودک آزاري رواني: شامل رفتار‌هايي که به سلامت رواني کودک آسيب مي‌رساند، مانند توهين کردن، ترساندن، تحقير کردن و تبعيض و ...؛
    3. کودک آزاري از راه بي توجهي و غفلت از کودک: عدم توجه به تغذيه، بهداشت، پوشاک، مسکن، آموزش و پرورش و ...؛
    4. کودک آزاري از راه سوء استفاده از کودکان: گاهي اين سوء استفاده از کودکان در استفاده از کار‌هاي سخت، مواد مخدر، سوء استفاده جنسي به صورت‌هاي مختلف مي‌باشد.
    علل کودک آزاري: دربارة علل اين رفتار مي‌توان موارد زير را بر شمرد:
    نا آگاهي والدين، مشکلات اقتصادي خانواده، اعتياد والدين، بيماري‌هاي رواني والدين، مشکلات خانوادگي، مشکلات کودکان، مشکلات مدرسه‌اي و... .
    1. فاصلة سني والدين با فرزندان

    يکي از مشکلاتي که در راه تربيت وجود دارد، فاصلة عميقي است که ميان مربي و کودک وجود دارد. اين فاصله نه تنها از جهت تفاوت در مقدار سن، قد و قدرت بدني آنها نيست بلکه مهم تر از اينها فاصلة عميق رواني و نفساني موجود بين آنهاست كه باعث مي‌گردد زبان يکديگر را درک نکنند. در روايتي از پيامبر(ص) نقل شده که: «هر کس کودک دارد بايد برايش کودکي کند». لذا مربي بايد در اين مورد صبور باشد.
    2. داشتن فرزندان بيش فعال

    يکي از رايج ترين اختلالات دوران کودکي، اختلال کمبود توجه ـ بيش فعالي است که اغلب موارد تا دوران بزرگ‌سالي ادامه مي‌يابد.
    نشانه‌هاي بيش فعالي و کمبود توجه:
    1. عدم توانايي در تمرکز و توجه کافي،
    2. بي‌توجهي به سخنان سايرين،
    3. عدم تمايل به فعاليت ذهني،
    4. گم کردن مداوم وسايل خود،
    5. فراموشي در انجام فعاليت‌هاي روزانه،
    6. حواس پرتي،
    7. داشتن رفتار‌هاي تکانشي،
    8. ناتمام گذاشتن کار‌ها،
    9. ناتواني در آرام نشستن،
    10. شتاب در پاسخ به سؤالات،
    11. اختلال در خواب و غذا،
    12. عدم رعايت نوبت،
    13. حساسيت نسبت به مسائل محيطي،
    14. خراب کردن وسايل و اسباب بازي‌ها،
    15. زياد حرف زدن،
    16. دخالت در همة امور،
    17. نافرماني، مخالفت و سرپيچي از فرمان‌ها،
    18. در بازي کردن زياد شلوغ مي‌کند،
    19. زياد سؤال كردن،
    20. تند صحبت كردن و قطع كردن حرف ديگران،
    21. ناتواني در يادگيري درس تا 25 درصد،
    لازم به ذكر است كه:
    الف) ميزان شيوع اين اختلال در پسر‌ها بيشتر از دختر‌ها است.
    ب) گروهي داراي رفتار‌هاي پرخاشگرانه و تکانشي‌اند.
    ج) گروهي اختلال کمبود توجه دارند.
    چه عواملي باعث بروز اين بيماري مي‌گردد؟
    ديدگاه‌ها و نظرات كارشناسان در اين باره متنوع است:
    1. عوامل ژنتيکي و محيطي را مؤثر مي‌دانند و معتقدند كه اين امر بيشتر ارثي است،
    2. گروهي از محققان ضايعة عصبي را عامل مي‌دانند،
    3. به نظر گروهي از محققان، مغز اين کودکان 5 تا 10 درصد کوچک‌تر از مغز کودکان سالم است،
    4. گروهي ديگر سيگار کشيدن مادر را عامل مي‌دانند،
    5. پاره‌اي تماشاي زود هنگام تلويزيون را،
    6. 25و در نهايت بنا بر برخي آمار‌ها درصد کودکان مبتلا به بيش فعالي، کودکاني هستند که اختلال اضطرابي دارند.
    خلاصه اينکه براي درمان بايد به روان پزشک و مشاور مراجعه نمايند و والديني که اين‌گونه فرزندان را دارند بايد صبور باشند و بتوانند اين فرزندان را تحمل کنند.
    3. مشاجره و دعواي خواهران و برادران

    يکي ديگر از مواقعي که والدين بايد سعة صدر داشته باشند موقع درگيري و دعواي خواهر و برادر در خانواده است. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من پنج صفت بچه‌ها را دوست دارم: « دعواي بچه‌ها، گريه کردن بچه‌ها، بازي کردن با خاک، هر چيزي را مي‌سازند زود خراب مي‌کنند، هر قدر پول به او بدهيد خرج مي‌کند».
    پيامبر(ص) فرمود: «دعواي بچه‌ها را دوست دارم، وقتي با هم دعوا مي‌کنند بلافاصله با هم حرف مي‌زنند و صلح مي‌کنند». لذا روان‌شناسان به سه دليل دعواي بچه‌ها را در خانه تأييد مي‌کنند.
    الف) قدرت دفاع از حق را مي‌يابند؛
    ب) قدرت دفاع از خود را ياد مي‌گيرند؛
    ج) قدرت حل مسئله پيدا مي‌نمايند.
    علل دعواي بچه‌ها

    1. رفتار متفاوت والدين با فرزندان،
    2. بي عدالتي يا تبعيض والدين نسبت به جنسيت فرزندان،
    3. الگوي مشاجرة والدين،
    4. براي جلب توجه دست به رفتار‌هاي ايذايي نسبت به خواهر و برادر خود مي‌زند،
    نتيجه اينکه در چنين مواردي که فرزندان شما با هم دعوا مي‌کنند، والدين بايد صبور باشند، به‌جاي پيدا کردن مقصر دنبال راه حلّ مشکل آنان باشند.
    4. يادگيري درس فرزندان

    يکي از مواردي که والدين بايد صبر و حوصله زياد داشته باشند در بحث آموزش و يادگيري دروس مدرسه است. انجام تکاليف و وقت گذاشتن براي بچه‌ها، محيط خانواده را آماده کردن و زمينه‌هاي مطالعه آنان را فراهم کردن نيازمند صبر و سعة صدر است. والديني که در اين خصوص صبر و تحمل ندارند دائم با فرزند در مشاجره و نزاع هستند، چه بسا به‌جاي کمک به فرزند خود در مسير يادگيري او مين‌گذاري مي‌نمايند.
    تشويق کردن، ايجاد انگيزه و رغبت، همراهي و همدلي در انجام تکاليف مدرسه اي بدون اينکه بچه‌ها وابسته والدين بشوند نيازمند حوصلة زياد است.
    لذا گاهي ديکته گفتن، طرح مسئله، سؤال پرسيدن و يا امتحان گرفتن از بچه‌ها از حوصله و صبر اوليا خارج است و بچه‌ها دچار اختلال در يادگيري و ضعف درسي مي‌شوند.
    5. داشتن فرزندان معلول جسمي يا ذهني

    والديني که اين‌گونه فرزندان را در خانواده دارند بايستي بسيار صبور باشند، چون يک فرد معلول جسمي يا ذهني انرژي زيادي را از اطرافيان خود مي‌گيرد.
    هزينه‌هاي درماني، نااميدي و يأس در عدم بهبود، نگاه‌هاي ترحم اطرافيان و يا تمسخر دشمنان، همه و همه والدين را کم صبر و کم حوصله مي‌کند.
    گاهي يک فرد معلول ده برابر يک فرد سالم از والدين انرژي مي‌گيرد، لذا والدين اين فرزندان بايد بسيار صبور و شکيبا باشند.
    6. فرزنداني که به نوعي دچار اختلال رفتاري و رواني شده اند

    اختلالات رفتاري و رواني، گاه ناشي از دوران حاملگي يا بعد از تولد در دوران شيرخوارگي و رشد فرزندان است.
    مجموعة اين اختلالات عبارتند از: بيش فعالي، بلوغ زود رس، ناخن جويدن، لکنت زبان، انگشت مکيدن، اضطراب، دندان قروچه، شب ادراري، عصبانيت، لجبازي، حسادت، دزدي، دروغ، زود رنجي، کم‌رويي، وسواس، احساس حقارت، فرار از مدرسه، اختلال يادگيري، افسردگي، تکبر، بخل و ... .
    در صورت بروز هر کدام از اين نوع اختلالات ابتدا بايد والدين صبور باشند. با عصبانيت و اعمال زور و اجبار نمي‌توان اين اختلالات را درمان کرد. درمان اين امور نيازمند سعة صدر است. مراجعه به مشاوره و از همه مهم‌تر به کارگيري روش‌هاي درماني مشاور و عدم استفاده از اعمال فشار براي درمان اين اختلالات مجموعاً نيازمند صبر و حوصله است.
    صبر و ظفر هر دو دوستان قديم‌اند
    بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
    پي نوشت :

    1. سورة طه (20)، آية 25.
    1. سورة هود (11)، آية 11.
    2. سورة ابراهيم (14)، آية 5.
    3. سورة نحل (16)، آية 42.
    4. سورة بقره (2)، آية 45.
    5. سورة عصر (103)، آية 3.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  5. #4
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اشاره:

    نویسنده در قسمت‌های پیشین به تبیین سه اصل: 1. سلامت نفس مربی، 2. اصل تفاوت‌های فردی،
    3. صبر و سعة صدر، برای تربیت نسل منتظر پرداخت. در این قسمت چهارمین اصل تربیتی را با شما عزیزان در میان می‌گذارد.
    4. اصل محبت

    محبت يکي از نيازهاي اساسي روان انسان است و همان‌گونه که آدمي به آب، غذا و ديگر امکانات احتياج دارد، به محبت هم نيازمند است. آدمي خود را دوست دارد و مي‌خواهد محبوب ديگران باشد. محبت در تربيت صحيح و متعادل متربّي تأثير فراوان دارد.
    رسول خدا(ص) فرمودند: «به کودکانتان محبت کنيد، بر آنان رحمت آوريد و هر گاه به آنان وعده داديد، به وعده خود وفا کنيد، زيرا به گمان آنان، شما به آنان روزي مي‌رسانيد».
    امام صادق(ع) نیز فرمودند: «رسول خدا(ص) فرمودند: کسي که فرزند خود را ببوسد براي او حسنه نوشته مي‌شود». همان حضرت فرمودند: «فرزندان را زياد ببوسيد، زيرا به ازاي هر بوسه، براي شما در بهشت، درجه‌اي هست که ميان هر درجه با درجة ديگر پانصد سال راه است».
    محبت در پرورش صحيح و متعادل جسم و جان کودک تأثيرات فراواني دارد که در امور زير خلاصه مي‌شود:
    1. محبت براي انسان يک نياز طبيعي است. کودک بيش از بزرگ‌ترها به آن نياز دارد. کودک چندان توجهي ندارد که در کوخ زندگي مي‌کند يا در کاخ، به نوع لباس و غذاي خود نيز چندان توجهي ندارد؛ امّا در اين جهت که محبوب ديگران هست يا نه، کاملاً دقت و حساسيت دارد.
    2. تعادل روح: محبت چون يک نياز طبيعي است وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تأثير فراواني دارد. کسی که به زندگي اميدوار و دلگرم است، خود را در اين جهان پرآشوب، تنها و بي‌کس نمي‌داند تا تعادل و آرامش نفساني خويش را از دست بدهد. در پرتو محبت، صفات عالي انساني و عواطف و احساسات کودک به خوبي پرورش مي‌يابد که نتيجة آن، پرورش انساني متعادل خواهد بود.
    3. سلامت جسم: احساس محبوبيت، در آرامش نفس تأثير دارد و آرامش نفس نيز بدون شک در سلامت اعصاب و جسم تأثير فراواني خواهد داشت.
    جسم و جان کودکي که از محبت‌هاي گرم پدر و مادر اشباع مي‌شود و از آرامش نفساني و اعتماد برخوردار است، بهتر از کودکي که از چنين نعمت بزرگي محروم شده، رشد و پرورش مي‌يابد.
    4. کودک اظهار محبت را ياد مي‌گيرد. کودک در محيط گرم محبت، اظهار محبت را از پدر و مادر ياد مي‌گيرد و خوش قلب، خيرخواه و انسان‌دوست بار مي‌آيد. او چون طعم شيرين محبت را چشيده، در فرداي زندگي حاضر است اين آب حيات را بر ديگران نيز ايثار کند.
    چنين انساني وقتي بزرگ شد، همين اظهار محبت را نسبت به همسر خود، فرزندان خود، دوستان، معاشران و همه انسان‌ها، خواهد داشت.
    اي دوست براي دوست جان بايد داد
    در راه محبت امتحان بايد داد
    تنها نبود شرط محبت، گفتن
    يک مرتبه هم عمل نشان بايد داد
    5. کودک به محبت کننده علاقه پيدا مي‌کند؛ چون انسان حبّ ذات دارد، علاقه‌مندان خود را نيز دوست دارد، و نسبت به آنان خوش‌بين مي‌شود. وقتي کودک مورد محبت پدر و مادر قرار گرفت، متقابلاً به آنان علاقه‌مند مي‌گردد، پدر و مادر را افرادي قدرشناس، خيرخواه و قابل اعتماد مي‌شناسد و به حرف آنان بهتر گوش مي‌دهد.
    درس معلم ار بود زمزمة محبتي
    جمعه به مکتب آورد طفل گريزپاي را
    6. مصونيت از انحرافات: اظهار محبت، کودک را از ابتلاء به عقدة نفساني و احساس کمبود حقارت مصون مي‌دارد. برعکس، کودکي که از محبت‌هاي گرم پدر و مادر محروم بوده، يا نياز او درست اشباع نشده، در نفس خويش احساس محروميت کرده، نسبت به پدر و مادر و ديگرانی که او را دوست ندارند، عقدة نفساني پيدا مي‌کند. طبعاً چنين انساني در معرض هر گونه انحراف و فسادي خواهد بود.
    به عقيدة بسياري از دانشمندان، اکثر تند خويي‌ها، خشونت‌ها، لجبازي‌ها، زورگويي‌ها، بدبيني‌ها، اعتياد‌ها، افسردگي‌ها، گوشه‌گيري‌ها، نااميدي‌ها و به طور کلّی ناسازگاري‌هاي افراد، معلول عقدة حقارتي است که در اثر محروميت از محبت به وجود آمده است.
    در اثر همين کمبود محبت و احساس بي‌پناهي است که دختر جوان، در مقابل چند جملة محبت‌آميز يک جوان فريبکار خود را مي‌بازد و تسليم هوس‌بازي‌هاي او مي‌گردد. امام صادق(ع) فرمودند: «حضرت موسي(ع) از خداي متعال سؤال کرد: افضل اعمال چيست؟ خداوند فرمود: دوست داشتن فرزندان».
    در روايت نقل شده است: «مردي خدمت رسول خدا(ص) رسيد و عرض کرد: تاکنون هيچ کودکي را نبوسيده ام. وقتي آن مرد بيرون رفت، پيامبر(ص) به اصحاب فرمود: به نظر من اين مرد اهل دوزخ است». علي(ع) در وصيت خود فرمود: «با کودکان مهرباني کن و احترام بزرگان را نگه دار». ابوهريره نیز مي‌گويد: «رسول خدا(ص) را ديدم که آب دهان حسن و حسين را مي‌مکيد، چنان‌که انسان ميوه را تناول مي‌نمايد».
    اظهار محبت

    کمتر پدر و مادري را پيدا مي‌کنيد که قلباً فرزند خود را دوست نداشته باشند. ولي کودک به محبتي نیاز دارد که آثار آن را در رفتار پدر و مادر مشاهده کند. محبت والدين در قالب نوازش‌ها، بوسه‌ها، در آغوش گرفتن‌ها، تبسم‌ها و حتي آهنگ محبت‌آميز سخنان پدر و مادر ظاهر مي‌شود.
    کودک دوست دارد با پدر و مادر سخن بگويد و اسرار دلش را با آنان در ميان بگذارد. دوست دارد با آنان براي خريد به بازار، تفريح و مهماني برود. دوست دارد به سخنانش خوب گوش دهند و پاسخگوی نیازهایش باشند.
    کودک حتي دوست دارد با پدر و مادرش بازي کند. او علاقه‌مند است در خانه محترم باشد و در امور منزل مسئوليتي را بر عهده بگيرد و در واقع محبت قلبي پدر و مادر را از همین راه‌ها کشف مي‌کند.
    محبت خود را مشروط نکنيد

    محبت والدين به فرزندان يک امر طبيعي است. ممکن است والدين از بعضي کار‌هاي فرزند خود ناراضي باشند، ليکن نمي‌توان محبت آنان را ناديده گرفت، چون يک امر طبيعي است. به والدين توصيه می‌شود محبت خود را هيچ وقت وجه المعامله قرار ندهند. اين درست نيست که بعضي از والدين محبت خود را وسيلة نفوذ در فرزند قرار دهند، مثلاً به او بگویند: اين کار را بکن تا مامان تو را دوست داشته باشد. يا اگر اين کار را بکني، دیگر تو را دوست ندارم. اين کار چند عيب دارد:
    الف) به اصل طبيعي ضرورت محبت پدر و مادر نسبت به فرزند لطمه وارد مي‌سازد،
    ب) با چنين برنامه‌اي کودک عادت مي‌کند کارها را براي جلب رضايت پدر و مادر و ديگر انسان‌ها انجام دهد نه بر طبق وظيفه و براي جلب مصالح واقعي خود و ديگران،
    ج) کودک را به تملق‌گويي، نفاق و فريبکاري وادار می‌سازد.
    محبت مانع تربيت نباشد

    بعضي از والدين چون بيش از حد به فرزندان خود علاقه دارند، بدي‌هاي آنان را اصلاً نمي‌بینند و اگر احياناً عيبي در آنان ديدند يا ديگران آن را تذکر دادند، از آن عيب چشم‌پوشي مي‌کنند.
    شما کودکان بي‌ادبي را مي‌بينيد که بچه‌ها را اذيت مي‌کنند، مزاحم مردم مي‌شوند، در و ديوار را کثيف و خراب مي‌کنند، شيشه مي‌شکنند، فحش مي‌دهند و ... .
    اينها نتيجة بي‌توجهي والدين است که آنان را نهي نمي‌کنند يا با يک خندة احمقانه یا با دفاع بي‌جا، آنان را به کار‌هاي خلاف تشويق مي‌کنند. اين والدين نه تنها به فرزند خود خدمت نمي‌کنند بلکه در حقّ آنان خيانت مرتکب می‌شوند و لذا در قيامت بدون مؤاخذه نخواهند بود.
    بهترين پدران و مادران، کساني هستند که حساب دوستي فرزندانشان را از حساب تربيت جدا مي‌سازند. امام باقر(ع) در این باره فرمودند: «بدترين پدران کساني هستند که در احسان به فرزندان از حد تجاوز مي‌نمايند و بدترين فرزندان کساني هستند که با تقصير خود، عاق پدر مي‌شوند». علي(ع) نیز فرمودند: «هر کس سختي تأديب را تحمل کند، بدي‌هايش کم خواهد شد».
    زيان‌هاي افراط در محبت

    محبت مثل آب و غذا است؛ اگر به مقدار لازم و در وقت مناسب صرف شد، مفيد خواهد بود. محبت زياد نه تنها به نفع کودک نيست، بلکه يک خيانت و اشتباه تربيتي محسوب مي‌شود.
    والدين بايد با توجه به مشکلات احتمالي آينده، فرزندان خود را به گونه‌ای تربيت کنند که براي زندگي در نشيب و فراز آينده آماده باشند. آنان باید مراقب باشند فرزندان، لوس و ناز پرورده و نازک‌نارنجي بار نيايند.
    عواقب محبت افراطي عبارتند از:
    1. کودک سلطه‌جو و پرتوقع مي‌شود: چون والدين تسليم خواسته‌هاي کودک هستند، توقعات او توسعه پيدا مي‌کند و هر چیزی مي‌خواهد و دستور مي‌دهد. در چنین شرایطی والدين براي اينکه عزيز کردة آنان آزرده نشود، خواسته‌هايش را برآورده مي‌سازند. چنين کودکي، رفته رفته به يک حاکم ديکتاتور تبدیل می‌شود. مردم نه‌تنها چنين آدم لوسي را دوست ندارند، بلکه نسبت به برآوردن خواسته‌هايش نیز خود را ملزم نمي‌دانند. در نتيجه، اين عزيز بي‌جهت از مردم رنجيده مي‌شود و احساس حقارت مي‌کند.
    آدم‌هاي لوس و ناز پرورده در زندگي زناشويي خود نيز غالباً با شکست مواجه مي‌شوند. پسر لوس وقتي ازدواج می‌کند، از همسر خود انتظار دارد همانند مادر، بلکه بيشتر، از او پذيرايي و پرستاري کند. اکثر خانم‌ها هم حاضر نيستند در برابر فرماندهي‌هاي مستبدانة شوهر تسليم محض باشند، بدين جهت اختلافات داخلي شروع مي‌شود و زندگي را به تباهي مي‌کشاند.
    يک دختر ناز پرورده نيز وقتي به خانة شوهر مي‌رود، از او توقع دارد همانند مادر و پدر از او پذيرايي کند و به خواسته‌هايش توجه نمايد، و بدون چون و چرا تسليم خواسته‌های او باشد. در صورتي که اغلب مرد‌ها اين لوس‌گري‌ها را دوست ندارند و لذا قهر و دعوا و کشمکش شروع خواهد شد و متأسفانه در برخی اوقات کار به طلاق مي‌کشد.
    2. ناز پرورده‌ها غالباً روحي ضعيف، ناتوان و زودرنج دارند و خیلی سریع اعتماد به نفس خود را از دست مي‌دهند.
    3. آدم‌هاي لوس و ناز پرورده غالباً خودپسند و از خودراضي هستند و عيوب خود را نمي‌بينند.
    4. کودکاني که بيش از حد مورد نوازش پدر و مادر هستند، به تدريج ياد مي‌گيرند زورگويي کنند.
    راه‌های ابراز محبت:

    از سه راه مي‌توان محبت را به طرف مقابل؛ همسر يا فرزند بروز داد: محبت بصري، محبت ابزاري، محبت کلامي.
    راه‌های ابراز محبت

    1. محبت بصري: يکي از راه‌هاي ابراز محبت، محبت چشمي است. چشم داراي امواج مثبت و منفي است. شما از نگاه خود مي‌توانيد پيام عشق و علاقه، محبت، تنفر، اعتراض، سؤال، انتقاد و ... را به دیگران بفرستيد. لذا يکي از راه‌هاي بروز محبت، محبت چشمي است اينکه در روايات آمده است: نگاه شما به والدين نگاه محبت‌آميز باشد، نشانة اين است که با چشم مي‌توان محبت را ارائه داد.
    داني که دلبر با دلم چون کرد و من چون کردمش
    او از جفا خون کرد و من از ديده بيرون کردمش
    2. محبت ابزاري: دست دادن، هديه دادن، بوسيدن، در آغوش کشيدن و بغل کردن نمونه‌هايي از محبت ابزاري است.
    3. محبت کلامي: يکي از ارتباط‌هاي سالم که باعث ايجاد امنيت دروني در کودکان و نوجوانان مي‌کند، ارتباط کلامي زيباست.
    خوب حرف زدن، کلام زيبا گفتن و ساختن جملات با کلمات زيبا يک نوع محبت است. خداوند مي‌فرمايد: «قولوا للنّاس حسناً».
    بد زباني و استفاده از کلمات تحقيرآميز، ساختار شخصيت فرزندان را متزلزل مي‌نمايد. گاهي يک کلمه زشت و تحقيرآميز، سيستم رواني فرزند شما را به خطر مي‌اندازد و امنيت دروني را از او مي‌گيرد.
    يا رب چه چشمه‌اي است محبت که من از آن
    يک قطــره خــوردم و دريــا گـريستــم
    محبوب بودن، بالاترين خوشبختي در زندگي است.
    ادامه دارد.
    پي نوشت :

    1. سورة بقره (2)، آیة 83.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  6. #5
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اشاره:

    در چهار قسمت پيشين اين مقاله، به بيان ضرورت و اهميت تربيت و وظايف منتظران، همچنين اصول اين امر مانند: اصل سلامت نفس مربي، اصل تفاوت‌هاي فردي، اصل سعة صدر و اصل محبت پرداختيم. در قسمت پاياني اين مجموعه، پنجمين و آخرين اصل را تقديم حضورتان مي‌كنيم.
    پنجمين اصل: تكريم شخصيت

    مهم‌ترين اصل تربيت اسلامي، اصل كرامت انساني است. توجه مربي ـ در امر تربيت ـ به اين واقعيت كه انسان در مقايسه با ساير موجودات از بهره‌هاي وجودي افزون‌تري برخوردار است و مي‌تواند با بهره‌گيري درست از استعدادها و بهره‌هاي وجودي خود، كامل‌تر شود و از همة موجودات فراتر رود، سنگ بناي تربيت است.
    بايد كوشش مربي به اين نكته معطوف باشد كه مربي به اعتلاي روحي دست يابد و در پرتو علم، ايمان و عمل صالح به كرامت انساني نايل گردد. زيرا هرچند آدمي از كرامت تكويني برخوردار مي‌باشد، امّا در حال نوسان است به گونه‌اي كه اگر از كرامت تشريعي ـ كه از طريق تلاش و كوشش و در نتيجة افعال اختياري براي آدمي حاصل مي‌شود ـ برخوردار نگردد، از همة موجودات پست‌تر مي‌شود.1
    نوجوان و تكريم شخصيت

    يكي از خواهش‌هاي طبيعي نوجوانان اين است كه مانند بزرگ‌سالان به شخصيت‌شان احترام شود و مورد تكريم قرار بگيرند.
    نوجوانان متوقّع‌اند كه والدين، بستگان و ساير مردم آنان را به چشم يك فرد كامل نگاه كنند و در برخوردهاي اجتماعي، احوال‌پرسي‌ها و پذيرايي‌ها مانند بزرگ‌سالان برخورد نمايند.
    تمناي تكريم و احترام و حسّ استقلال و آزادي با فرارسيدن بلوغ در نهاد جوان بيدار مي‌شود و نوجوان و جوان حاضر نيست مانند دوران كودكي مطيع و فرمانبردار باشد.
    گاهي والدين به علت عدم آگاهي از استقلال‌طلبي و شخصيت‌خواهي فرزندان كه حقّ طبيعي آنهاست، آن را نشانة خودسري، بي‌حيايي يا خودپسندي و تندروي آنان تلقي مي‌كنند و با گفتار ناشايست آسيب شخصيتي به جوان وارد مي‌آورند. در صورتي كه اگر والدين با شيوة تكريم شخصيت با جوان خود برخورد كنند، بيشتر مي‌توانند در او نفوذ نمايند. پيامبر(ص) دورة سوم رشد را دورة «مشورت» اعلام كردند: «الولد وزيرٌ سبع سنين؛ فرزند هفت سال مشاور و وزير است».2
    امام خميني(ره) نيز با ابراز علاقه و محبت سعي در تكريم شخصيت جوانان داشت. ايشان در مورد جوانان با اين عبارت سخن مي‌گفتند: «من به همة شما جوانان ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستي دارم. شما را از خودم مي‌دانم و من هم از خود شما هستم. شما جوانان ذخيرة ما هستيد و من خدمتگزار شما هستم. اميد من به شما جوانان است. خداوندا تو يار اين جوانان مخلص باش».3
    يكي از حقوقي كه فرزندان بر گردن والدين خود دارند، حقّ تكريم شخصيت و احترام است. همة انسان‌ها ـ خصوصاً كودكان و نوجوانان ـ علاقه دارند شخصيت آنها مورد توجه و احترام ديگران قرار گيرد.
    نياز به احترام از اساسي‌ترين نيازهاي انسان است.
    انسان‌ها معمولاً تشويق‌پذير و تنبيه‌گريزند، لذا همة انسان‌ها دوست دارند در جمع مورد احترام و تشويق باشند.
    پيامبر(ص) فرمودند: «فرزندان خود را اكرام كنيد».4 كودكاني كه در خردسالي مورد تكريم والدين و اطرافيان باشند، در بزرگ‌سالي قدرت سازش‌يافتگي فردي و اجتماعي بيشتري دارند.
    علي(ع) مي‌فرمايند: «هر كس كرامت نفس داشت شهوات و پستي‌ها در چشم او زشت و نازيباست».5
    يكي از علّت‌هاي عمدة گرايش بعضي از كودكان و نوجوانان به رفتارهاي ناهنجار از بين رفتن كرامت انساني در وجود آنان است.
    تكريم شخصيت كودك و نوجوان باعث تقويت رفتارهاي مطلوب و احساس خود ارزشمندي در آنان است.
    انسان غريزة حبّ ذات دارد. علماي تعليم و تربيت مي‌گويند تنها چيزي كه باعث ارضاء و اشباع غريزة حبّ ذات است اينكه مورد احترام ديگران باشد.
    آثار تربيتي تكريم شخصيت

    از جمله آثار و نتايج تكريم شخصيت مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: احساس آرامش دروني، تقويت حسّ اعتماد به نفس، ارضاي غريزة حبّ ذات، پي بردن به توانايي و توانمندي خود، يادگيري احترام به ديگران، مصون شدن از خطا و گناه، ايجاد دلگرمي در تحصيل و زندگي.
    علي(ع) مي‌فرمايند: «هر كس نفس خود را كوچك بشمارد، اميد خيري به او نداشته باش».7
    اسلام و تكريم شخصيت كودك و نوجوان

    تكريم و احترام به شخصيت كودك را مي‌توان به عنوان يك وسيله و روش تربيتي معرفي كرد. به همين جهت اسلام به والدين سفارش مي‌كند كه به كودكان خود احترام بگذاريد. پيامبر(ص) فرمودند: «فرزندان خود را گرامي بداريد و آنان را نيكو تربيت كنيد تا خدا گناهانتان را بيامرزد».8
    ابن عباس مي‌گويد: رسول خدا(ص) امام حسن(ع) را بر دوش خود سوار كرده بود. مردي اين منظره را ديد و عرض كرد، پسر! چه مركب خوبي داري؟ پيامبر(ص) فرمود: «چه سوار خوبي».9
    نقل شده است: پيامبر(ص) فرمود: وقتي نام فرزندانتان را «محمد» گذاشتيد، او را گرامي بداريد، در مجالس براي جاي باز كنيد و با صورت درهم كشيده با او برخورد نكنيد».10پيامبر(ص) نشسته بود كه حسن و حسين(ع) به سويش آمدند، وقتي آنان را مشاهده كرد به احترامشان از زمين برخاست. وقتي آمدن آنان قدري به تأخير افتاد، به سوي آنان شتافت. آنان را بر دوش خود سوار كرد و فرمود: «مركب شما خوب مركبي است و شما نيز سواران خوبي هستيد. پدر شما از شما بهتر است».9
    راه‌هاي تكريم شخصيت

    از جمله راه‌هاي تكريم شخصيت جوان مي‌توان به اين موارد اشاره كرد:
    1. انتخاب نام و فاميل زيبا: نام خوب در واقع قسمتي از ساختمان رواني كودك را تكميل مي‌نمايد. اسم جوان بخشي از هويت شخصي و رواني اوست. پيامبر(ص) در وصيت خود به علي(ع) فرمود: «اي علي! فرزند بر پدر خود حق دارد كه نام زيبايي برايش انتخاب كند و خوب او را تربيت نمايد».10
    2. نام كودك را با احترام بردن: مثلاً گفتن: حسن آقا، زهرا خانم،
    3. سلام كردن به كودك و نوجوان: رسول خدا(ص) در روايتي فرمودند: «پنج كار را تا آخر عمرم فراموش نمي‌كنم، يكي از آنها سلام كردن به كودكان است».11
    4. دست دادن و احوال‌پرسي كردن با كودكان در موقع ملاقات با آنان.
    5. جا دادن و احترام گذاشتن هنگام ورود به مجالس: متأسفانه بارها در مجالس مذهبي ديده شده، وقتي شخصي يا شخصيتي وارد مجلس مي‌گردد بچه‌ها را حتي از مجلس بيرون كرده يا در قسمت پايين مسجد هدايت مي‌كنند كه اقدامي نادرست و غيرمنطبق بر آموزه‌هاي ديني است.
    6. دعوت رسمي از كودكان ـ مانند بزرگ‌سالان ـ در مجالس جشن.
    7. اختصاص وسايل مخصوص به كودكان در منزل مانند بزرگ‌سالان.
    8. در نظر گرفتن صندلي در مسافرت‌ها براي كودكان.
    9. جشن تكليف در زمان ورود بچه‌ها به دوران بلوغ: اين امر، تأثير بسزايي در شخصيت نوجوانان دارد. در گذشته، سيد بن طاووس(ره) از علماي بزرگ براي سه فرزند پسر خود جشن تكليف گرفته است.
    10. بيان نقاط مثبت اخلاقي كودك در جمع خانواده و فاميل،
    11. در صورت تخلف، در جمع تذكر ندادن و خودداري از تنبيه‌هاي عاطفي و غيرعاطفي،
    12. در هنگام مسافرت با تماس تلفني از آنان احوال‌پرسي كردن،
    13. موقع حرف زدن به حرف و صحبت آنان گوش دادن،
    14. در صورت امكان در بعضي از موارد با آنان مشورت كردن،
    15. مسئوليت دادن به كودك و نوجوان: اين امر نوعي احترام به اوست،
    16. اعتماد كردن به كودك و نوجوان،
    17. در صورت اظهار نظر در مورد يك مسئله گوش كردن و توجه كردن،
    18. در صورت اشتباه بخشي از رفتار اشتباه را تغافل كردن و نديده گرفتن،
    19. استفاده نكردن از زور، اجبار و تحميل در انجام تكاليف مدرسه‌اي و ديني،
    20. حقّ انتخاب براي او قايل شدن و نظر او را پرسيدن.
    لازم به ذكر است كه، احترام و تعريف نبايد از حد و مقدار آن تجاوز كند. گاهي اين مسئله باعث تكبر و خود‌بزرگ‌بيني يا بعضاً باعث لوس شدن و زودرنجي مي‌گردد.
    نمونه‌هايي از اهانت به شخصيت

    با كمال تأسف، بسياري از اوليا و مربيان بر خلاف تعاليم متعالي اسلام آن طور كه طبيعت كودكان اقتضا مي‌كند، شخصيت و روح حساس آنان را در نظر ندارند و اكثراً به اشكال مختلف اسباب اهانت به شخصيت آنان را فراهم مي‌آورند. در اينجا به بيان نمونه‌هايي از اين دست مي‌پردازيم:
    1. عدم دعوت مستقل از كودك يا نوجوان در مهماني‌ها،
    2. در تقسيم غذا در مهماني‌ها، ابتدا به بزرگ‌ترها توجه كردن و بعد با صداي بلند براي آنان طلب غذاي بچگانه كردن،
    3. نگرفتن بليط و صندلي مستقل در مسافرت‌ها براي فرزندان خود،
    4. وجود نداشتن تلفن عمومي در معابر عمومي براي كودكان،
    5. در مجالس و مراسم، كودكان را در پايين مجلس جا دادن يا نسبت به آنان بي‌توجه بودن.
    عارضة عقدة حقارت

    عقدة حقارت يكي از مهم‌ترين و مرموزترين بيماري‌هاي رواني است كه معلول بي‌توجهي به شخصيت كودكان در دوران رشد است. در زير به چند نمونه از اين عوامل اشاره مي‌كنيم:‌
    1. نقص عضو: نقص عضو در كودك دو علت مي‌تواند داشته باشد: اوّل، به صورت ژنتيك يا مادرزادي در او ايجاد شده، دوم، بعد از تولد در اثر بي‌توجهي والدين يا بروز حادثه‌اي دچار نقص عضو شده است. به هر صورت كودكان يا بزرگ‌سالاني كه دچار نقص عضو در ساختمان بدني خود هستند از دو جهت رنج مي‌برند: اوّل، نقص و محروميتي كه در خود احساس مي‌نمايند. دوم، توهين و تمسخر ديگران.
    در تعاليم اسلام به طور عموم استهزاء و اهانت، ملامت و شماتت شده و ممنوع شناخته شده، اولياي اسلام جداً مردم را از اين اعمال ناپسند برحذر داشته‌اند.
    رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «به مردم بلازده و جذامي، چشم ندوزيد و نگاه طولاني نكنيد كه باعث ملال و آزردگي انسان مي‌شود».13
    2. نام بد: نام، معرف انسان است. يكي از حقوقي كه فرزندان بر گردن اولياي خود دارند، انتخاب نام و فاميل نيكو است: «از حقوق فرزندان بر عهدة والدين اين است كه نام خوبي براي او تعيين كنيد و به نيكي ادبش نماييد».14 امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) نام‌هاي زشت و زنندة اشخاص و بلاد را تغيير مي‌داد».15 عمر دختري داشت كه نامش عاصيه به معناي گناهكار بود. حضرت او را «جميله» گذاشت.
    3. برچسب زدن: يكي از رفتارهايي كه باعث تقويت حسّ حقارت فرزندان شده و چه بسا تا آخر در ذهن كودك باقي مي‌ماند، برچسب زدن به وسيلة القاب بد است. خدا در قرآن مي‌فرمايد: «ولاتنابزوا بالالقاب؛ شما مردم با ايمان مواظب باشيد كه اسامي بد و لقب‌هاي زشت براي يكديگر نگذاريد». يكي از روش‌هاي زشت بعضي از مربيان در مدرسه نام‌گذاري دانش‌آموزان با الفاظ تمسخرآميز است. گاهي خود بچه‌ها در محيط مدرسه اين كار را مي‌كنند، وقتي معلم كلمة زشت را به كار برد، بچه‌ها بيشتر تشويق مي‌شوند كه فرد مورد نظر را تمسخر كنند.
    4. اعتياد والدين: فرزنداني كه پدران معتاد دارند حسّ حقارت در آنان تقويت مي‌گردد. يك فرد معتاد در جامعه جايگاهي ندارد و لذا در روابط اجتماعي و حتي در انتخاب همسر و تشكيل خانواده، خانوادة معتاد مورد پذيرش عمومي نيست.
    5. فقر و محروميت: محروميت كودك از امكانات زندگي مثل خانه، لباس، غذا و اسباب بازي، زمينة حسّ حقارت را تقويت مي‌كند. كودكي كه در جمع هم‌سالان خود لباس و كفش نامناسب و كهنه دارد، احساس حقارت مي‌كند. گاهي بعضي از كودكان در چنين شرايطي دچار عقدة حقارت شده، براي جبران محروميت خود از طُرق مختلفي انتقام مي‌گيرند كه اين نتيجة فقر و نداري است.16
    خلاصه اينكه يكي از اصول مهم در تربيت، توجه به تكريم شخصيت كودك و نوجوان است. اسلام رابطه‌اي را سالم مي‌داند كه براساس احترام متقابل، تكريم شخصيت و عزت نفس باشد.
    بنابراين كساني كه كرامت نفس و شرف معنوي خويش را باور دارند، مايلند كه براي هميشه اين گوهر گرانبها را حفظ كنند. هرگز پيرامون گناه و نادرستي نمي‌گردند. امام هادي(ع) فرمودند: «كسي كه خود را كوچك و موهون بداند و در خود احساس حقارت كند، خويشتن را از شرّ او در امان ندان».17
    توصيه ما اين است كه هر كس در مصدر و بستر تربيت قرار دارد مراقب باشد نسبت به متربّي خود احترام بگذارد و او را گرامي بدارد.
    پي نوشت :

    1. تعليم و تربيت اسلامي، آموزش عقيدتي سياسي، شماره 114، ص 65.
    2. مجلسي، بحارالانوار، ج 104.
    3. ديدگاه‌هاي امام خميني(ره)، صص 4 ـ 6.
    4. كنزالعمال، ص 456.
    5. غرر الحكم، ج 2، ص 213.
    6. همان، نص 77، ج 2، ص 2.
    7. مكارم الاخلاق، ص 255.
    8. بحارالانوار، ج 42، ص 285.
    9. وسايل الشيعه، ج 8، ص 441.
    10. بحارالانوار، ج 43، ص 398.
    11. مستدرك، ج 2، ص 618.
    12. بحارالانوار، ج 2، ص 122.
    13. مستدرك، ج 2، ص 618.
    14. قرب الاسناد، ص 45.
    15. تعليم و تربيت اسلامي، كد 1000.
    16. بحارالانوار، ج 17، ص 214.

    منبع:ماهنامه موعود شماره 97

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه