طرح شبهه:
ابن تيميه حرانى در منهاج السنة ، پيرامون حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مىنويسد:
قد ذكر محمد بن جرير الطبري وعبد الباقي بن قانع وغيرهما من أهل العلم بالأنساب والتواريخ أن الحسن بن علي العسكري لم يكن له نسل ولا عقب والإمامية الذين يزعمون أنه كان له ولد يدعون أنه دخل السرداب بسامرا وهو صغير منهم من قال عمرة سنتان ومنهم من قال ثلاث ومنهم من قال خمس سنين... .
محمد بن جرير طبرى و عبد الباقى بن قانع و ديگر دانشمندان علم انساب و تاريخ گفتهاند كه [امام] حسن بن على عسكرى [عليه السلام] فرزندى نداشته است؛ اما اماميه خيال مى كنند كه او داراى فرزند بوده و مدعى هستند كه او داخل سرداب سامرا شده؛ در حالى كه خردسال بوده . برخى از شيعيان گفتهاند كه او دو ساله داشته، بعضى سه سال و عدهاى ديگر گفتهاند كه پنج سال داشته است.
ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج4، ص87، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.
احسان الهى ظهير نيز در كتاب الشيعة وأهل البيت همين سخن ابن تيميه را تكرار كرده و مىگويد:
من أكاذيب الشيعة على اهل البيت انهم نسبوا اليهم الأقوال والروايات التي تنبيء بخروج القائم من اولاد الحسن العسكري الذي لم يولد له مطلقا ...
از دروغهاى شيعه بر اهل بيت [عليهم السلام] اين است كه به آنها سخان و رواياتى را نسبت مىدهند مبنى بر خروج قائم از فرزندان حسن عسكرى [عليه السلام] ؛ در حالى كه او هرگز فرزندى نداشته است.
الشيعة وأهل البيت، ص244 .
بقيه وهابىها همچون: احمد محمود صبحى در كتاب نظرية الإمامة، ص409، دكتر قفارى در اصول مذهب الشيعه، ج1، ص451 نيز همين مطالب را تكرار كردهاند.
نقد و بررسي:
متأسفانه وهابىها و سركرده آنها ابن تيميه، براى زير سؤال بردن عقائد شيعه به هر عملى؛ حتى بستن دروغ به علماى خودشان نيز متوسل مىشوند .
اين مطلبى كه ابن تيميه از طبرى نقل كرده اصلا از اول تا آخر كتاب تاريخ طبرى يافت نمىشود و اصلا كلمه «العسكري» فقط يكبار در اين كتاب در ج5، ص368 در باره «إبراهيم بن مهران النصرانى العسكري» آمده و جمله «نسل ولا عقب» اصلا در كل اين كتاب نيامده است.
محمد رشاد سالم محقق كتاب منهاج السنة، كه متوجه اين اشكال بوده و نتوانسته اين مطلب را در تاريخ طبرى پيدا كند، تلاش كرده است كه به نحوى براى اين سخن ابن تيميه مصدرى پيدا نمايد؛ اما او هم دچار اشتباه شده است .
وى مىگويد كه اين جمله در كتاب صلة التاريخ الطبرى، (تكمله تاريخ طبري)آمده ؛ در حالى كه اين مطلب حتى در اين كتاب نيز نيامده است و ايشان مطلب ديگرى را با مطلب مورد نظر ابن تيميه اشتباه گرفته است .
حقيقت مطلب اين است كه در كتاب صلة تاريخ الطبرى ، جمله «لم يعقب الحسن» آمده ؛ اما هيچ ارتباطى به امام عسكرى و حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشريف ندارد؛ بلكه قضيه به اين شكل است كه :
در زمان مقتدر عباسى ، شخص به دربار مقتدر عباسى مىآيد و مىگويد كه كار مهمى با مقتدر دارم و اگر به زودى به گوش او نرسانم ، اتفاقات ناگوارى خواهد افتاد .
بعد وقتى پيش مقتدر مىرود مطالبى از گذشته و آينده مطرح مىكند . از ايشان سؤال مىشود كه شما كى هستي؟ مىگويد : من محمد بن حسن بن على بن موسى بن جعفر الرضا هستم . يعنى من نوه امام رضا هستم از فرزند او حسن . بعد مقتدر دستور مىدهد كه افرادى از آل ابو طالب را بياورند تا صحت گفتههاى او را تأييد كنند.
شخصى به نام ابن طومار از آل ابو طالب در تكذيب گفتههاى اين شخص مىگويد:
لم يعقب الحسن .
حسن (فرزند امام رضا عليه السلام) ، اصلا فرزندى نداشته است .
متأسفانه رشاد سالم محقق كتاب منهاج السنة دقت لازم را نكرده و خيال كرده است كه اين «حسن» همان امام حسن عسكرى عليه السلام است؛ در حالى كه منظور حسن بن على بن موسى الرضا عليهما السلام است و هيچ ربطى به امام عسكرى و حضرت حجت عليهما السلام ندارد .
جالب اين است كه همين شخص كه ادعا مىكرد نوه امام رضا عليه السلام است، رسوا مىشود و در نهايت مشخص مىشود كه او به دروغ خود را به اهل بيت عليهم السلام نسبت داده است و فرزند شخصى به نام ابن الضبعى است و حتى پدر او را پيدا مىكنند و سپس به پاى مقتدر مىافتند و البته مقتدر نيز مجازات سختى براى او در نظر مىگيرد و در روز ترويه او را در ميان مردم مى چرخانند و رسوايش مىكنند و سپس به زندان مىاندازند.
از اين گذشته كتاب صلة تاريخ الطبرى نوشته خود طبرى نيست؛ بلكه نوشته شخص مجهولى به نام عريب بن سعد القرطبى متوفاى 369هـ است كه در هيچ يك از كتابهاى تراجم اهل سنت، شرح حالى براى او ذكر نشده است.
تنها خير الدين زركلى از علماى وهابى در كتاب الأعلام ، شرح حال كوتاهى از او ذكر كرده است :
عريب بن سعد القرطبي : طبيب مؤرخ من أهل قرطبة . من أصل نصراني (اسبانيولي) أسلم آباؤه واستعربوا وعرفوا ببني التركي . استعمله الناصر (سنة 331) على كورة أشونة . واستكتبه المستنصر (الحكم) وارتفعت منزلته عند الحاجب المصور (أبي عامر) فسماه " خازن السلاح " واختصر " تاريخ الطبري " وأضاف إليه أخبار إفريقية والأندلس ، فسمي " صلة تاريخ الطبري.
عريب بن سعد قرطبى، پزشك و مورخ اهل قرطبه اصالتا نصرانى بوده است، پدران او اسلام آوردند و عربى آموختند و به «بنى تركي» مشهور شدند . ناصر (متوفاي331هـ) او را فرماندار بخش اشنونه كرد و مستنصر او را كاتب خود قرار داد و مقام و منزت او را پيش حاجب نقاش أبى عامر بالا برد و «خازن السلاح» ناميده شد. او تاريخ طبرى را تلخيص كرده و اخبار آفريقا و اندلس را به آن افزوده است و نام كتاب را «صلة تاريخ الطبري» گذاشته است .
الزركلي ، خير الدين (متوفاي 1410هـ)، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربين والمستشرقين ، ج4، ص 227، ناشر: دار العلم للملايين ـ بيروت، الطبعة: الخامسة، 1980م
اما عبد الباقى بن قانع اموى كه ابن تيميه سخن او را نيز نقل كرده و مدعى شده كه او گفته امام حسن عسكرى فرزندى نداشته است:
متأسفانه ابن تيميه هيچ سند و مدركى براى اين نقل خودش نياورده است تا ببنيم كه آيا ايشان چنين مطلبى را گفته يا همانند نقل قول از طبرى نسبت دروغ به او داده شده است.
بقيه وهابىها نيز كه همين مطلب ابن تيميه را تكرار كردهاند، هيچكدام نتوانستهاند در اين پنچ قرن بعد از ابن تيميه سند و مدركى براى اثبات اين نسبت به عبد الباقى بن قانع پيدا كنند و متأسفانه همگى با اعتمادى كه به اين تيميه داشتهاند، بدون ذكر سند، اين مطلب را مسلّم تصور كردهاند.
ما فرض را بر اين مىگيريم كه عبد الباقى بن قانع اين سخن را گفته باشد، آيا سخن شخصى مثل او كه بزرگان اهل سنت او را تضعيف كردهاند مىتواند براى اثبات مطلبى با اين درجه از اهميت، حجت باشد؟
شمس الدين ذهبى در سير اعلام النبلاء در شرح حال او مىنويسد:
قال البرقاني البغداديون يوثقونه وهو عندي ضعيف
وقال الدارقطني كان يحفظ ولكنه يخطىء ويصر.
وروى الخطيب عن الأزهري عن أبي الحسن بن الفرات قال كان ابن قانع قد حدث به اختلاط قبل موته بنحو من سنتين فتركنا السماع منه وسمع منه قوم في اختلاطه.
برقانى، گفته است كه بغدادىها او را توثيق كردهاند؛ ولى از ديدگاه من او ضعيف است، دار قطنى گفته: او روايات را حفظ مىكرد؛ ولى اشتباه مىكرد و بر خطايش اصرار مىورزيد (البته شايد جمله «يخطيء و يصر» غلط چاپى و اصل مطب «يخطيء و يصيب» باشد كه به معناى «گاهى خطا مىكرد و گاهى درست مىگفت» مىشود). خطيب بغدادى از از ازهرى از أبو الحسن بن فرات نقل كرده است كه براى ابن قانع نقل كردهاند كه دو سال قبل از مرگش ديوانه شده بود؛ پس من شنيدن روايت از او را رها كردم؛ چرا كه عدهاى در زمان ديوانهگىاش از او روايت شنيدهاند.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج15، ص527، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
بنابراين، حتى اگر او چنين مطلبى را نيز گفته باشد، با توجه به تضعيفاتى كه در باره او نقل شده است، نمىشود به سخنان او استناد كرد .
اعتراف بزرگان اهل سنت به ولادت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف:
بسيارى از بزرگان و انديشمندان اهل سنت از گذشته تا امروز، به ولادت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اعتراف كردهاند و به صراحت گفتهاند كه آن حضرت در 15 شعبان سال 255هـ در شهر سامرا به دنيا آمده است كه ما به نام چند نفر از آنها اشاره خواهيم كرد، دوستان عزيز مىتوانند در اين باره به كتاب الإصالة المهدوية، نوشته جناب آقاى فقيه ايمان مراجعه كنند، ايشان در اين كتاب نام 112 نفر از علماى اهل سنت را مى برد كه به تولد امام زمان تصريح كردهاند .
1.شمس الدين الذهبي (متوفاي748هـ)
شمس الدين ذهبى، دانشمند برتر علم تراجم و رجال اهل سنت، در چند كتاب خود به ولادت آن حضرت تصريح كرده است. وى در كتاب العبر فى اخبار من غبر مىنويسد:
وفيها [سنة 256 ه] محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي محمد الجواد بن علي الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق العلوي الحسيني أبو القاسم الذي تلقبه الرافضة الخلف الحجة وتلقبه بالمهدي وبالمنتظر وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثنى عشر... .
در سال 255هـ م ح م د بن الحسن العسكرى [عليهما السلام] به دنيا آمد، رافضىها او را خلف ، حجت، مهدى ، منتظر و صاحب الزمان لقب دادهاند، او آخرين امام از امامان دوازدگانه است .
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، العبر في خبر من غبر، ج2، ص37، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ناشر: مطبعة حكومة الكويت - الكويت، الطبعة: الثاني، 1984.
و در تاريخ الإسلام سال وفات آن حضرت را 258 يا 256 دانسته و مىگويد:
أبو محمد الهاشمي الحسيني أحد أئمة الشيعة الذين تدعي الشيعة عصمتهم . ويقال له الحسن العسكري لكونه سكن سامراء ، فإنها يقال لها العسكر . وهو والد منتظر الرافضة...
وأما ابنه محمد بن الحسن الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسين ، وقيل : سنة ست وخمسين . عاش بعد أبيه سنتين ثم عدم ، ولم يعلم كيف مات . وأمه أم ولد .
ابو محمد هاشمى حسينى، يكى از ائمه شيعه است كه آنها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسكرى مىگويند؛ چون در سامرا ساكن بوده و به سامرا «عسكر» مىگويند، او (امام عسكري) پدر همان كسى است كه رافضه منتظر او هستند... .
اما فرزندش م ح م د بن الحسن كه رافضىها او را قائم، خلف و حجت مىنامند، در سال 258 به دنيا آمده است، برخى گفتهاند كه در سال 256 به دنيا آمده و دو سال بعد از پدرش زنده بوده و سپس از دنيا رفته است؛ اما مشخص نيست كه چگونه وفات كرده است، مادر او كنيز بوده است .