موضوع: درد دل با خدا (چند خطی به خدا بنویسید)

سلام خدا جون
امروز اومدم برای اتمام حجت:happy:
یه مدت بود که همش می اومدم در خونت و هی مزاحمت میشدم
...

دیشب که دیدم خوشحال شدم حداقل فهمیدم هنوز آبرو و اعتبار تو درگاهت دارم:geryeee:
هنوز برای من جایی در بین بنده هات هست...:geryeee:
هر چند تو این مدت کاری کردم که نباید می کردم و از شان من به دور بود
هر چند چیزی رو نوشتم که نباید می نوشتم...
گاهی وقتا پای دلم لغزید و اشتباه کرد
ولی
همیشه کنارم بودی و هستی


خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااا
شکرت
هزار مرتبه شکرت
از این آزمایش سخت سربلند بیرون اومدم
سخت بود خیلی خیلی سخت بود
ولی
کمکم کردی

الان یه بغض شیرین تو گلومه:geryeee:
براش خوشحالم
همیشه کنارش باش
به تو سپردمش
همیشه و همه جا



خداجون دوست دارم:geryeee:

خدایا !!!!!!1 خسته شدم از این همه دروغ . گناه و....
خدایا لحضه رفتن رو نزدیک کن .......................
خدایا زمین و آدماش برام غریبه شدن .................

خدایا نمیگم دستمو بگیر که همیشه با من بودی ولی اینقدر کوچیکم که بعدا میفهمم فقط منو رها نکن که بی تو هیچم

پروردگارا ! به روان مقدس محمّد و آل محمّد رحمت فرست و ما را از آرزوی دراز برکنار دار. چنان کن که به جای آرزوها و آرمان­ها، در اعمال صالحه اخلاص ورزیم و تو را به راستی و درستی عبادت کنیم. روا مدار ای پروردگار من که همچون دنیا پرستان، از درگاه تو عمر بسیار خواهیم و در هر نفس، نفس دیگر و به دنبال هر روز، روز دیگر و گام دیگر و کام دیگر تمنّا بداریم !


ما را ای خداوند بزرگ ! از فریب زندگی و خطرهای این فریب بر کنار داز و هموارع هراس مرگ را در برابرمان به جلوه انداز تا در آن لحظه که چنگ به گریبان ما اندازد، از وی هراس نداشته باشیم و مردن را حادثه­ای دور از ترقّب و انتظار نپنداریم. چنان کن که در فروغ نیکی­ها و حسنات، جمال مرگ را زیبا و خواستنی بیابیم و به اشتیاق مرغ قفس که همواره بال و پر می­آراید تا از قفس آزاد شود، بال و پر بیاراییم. از دام طبایع به در آییم و به سوی تو پرواز کنیم. چنان کن که مرگ، محبوب ما و مطلوب ما و عزیزترین آرزوهای ما باشد، و هر چه زودتر ما را به تو ای لایزال وجود ! بازگرداند و هستی ناچیزمان را در هستی مطلق و بی منتهای تو محو کند. شربت مرگ را در کام ما شیرین فرمای و عروس مرگ را در چشم ما مانوس جلوه­گر ساز. چنان کن که همیشه تشنۀ این شربت باشیم و وصال این عروس زیبا را آرزو کنیم.
پروردگار من ! میان ما و مرگ ما الفتی برقرار دار که به رویش لبخند زنیم و سایه اش را برای خویش پناهگاهی مطمئن و مانوس بشماریم تا وقتی که به روی ما، آغوش می­گشاید، مشتاقانه به ما آغوشش درافتیم و مشتاقانه در سایه­اش بیارامیم. مقدم مرگ را در بستر ما مسعود گردان و مهمانی او را برای ما خجسته و فرخنده بدار، تا ضیافت مرگ برای ما ضیافتی شقاوت آمیز نباشد و در دیدارش خسته دل و شرمسار نمانیم.


پروردگار من ! مقدّر فرمای که دست مرگ به روی ما درِ مغفرت و مرحمت بگشاید و کلید مرگ برای ما کلید رحمت باشد. ما را دور از ضلالت و شقاوت بمیران. و چنان کن که به هنگام مرگ، خشنود و سبکبال و بخشیده شده و امیدوار، چشم از دنیا بپوشیم. این تویی که پاداش نیکوکاران را ضمانت فرموده­ای و اهل فساد و معصیت را به صلاح و صواب همی خوانی !

یا ارحم الراحمین

صحیفه سجادیه ( دعای 40)

خدایا به آبروی آبرودان درگاهت
به بندگانت کمک کن راه رو از چاه تشخیص بدن
ماروبه حال خودمون وانگذار

خدایا به آبروی آبرودان درگاهت
به بندگانت کمک کن راه رو از چاه تشخیص بدن
ماروبه حال خودمون وانگذار

ملاصدرا با صوت دلنشین و صدای داوودی اش، اینگونه با مردم کوچه و بازار سخن میگوید:

ای بــرادر!

خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان؛
اما به قدر فهم تو کوچک میشود،

و به قدر نیاز تو فرود می آید،
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود…

پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادر ی را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را.
امید میشود نا امیدان را.
راه میشود گمگشتگان را.
نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را.
عصا میشود پیران را.
عشق میشود محتاجان ِ به عشق را…

خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط اعتقاد؛
به شرط پاکی دل؛
به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.

ای مسلمانان! ای پیروان ِ آقای ما علی!
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا!
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار…
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها!

چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفره ی شما، با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد،
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند…

مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود، که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟

ای برادر ها! خواهر ها! قلب هایتان را از حقارت کینه تهی کنید
و با عظمت عشق پر کنید.
زیرا که عشق چون عقاب است. بالا می پرد و دور… بی اعتنا به حقیران ِ در روح.
کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه می پرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمی اندیشد.

بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.
برای لاشخور،خوبترین،جسدی ست متلاشی …




موفق باشین.
91/2/19

واقعا خداوند چقدر بزرگ و مهربانه که هوای بنده هاشو داره!
دیشب متوجه شدم کسی پشته سره من توی یه جمعی داره غیبت میکنه و من ناخواسته شنیدم و خیلی ناراحت شدم!تازه متوجه شدم که چرا انقدر غیبت کردن گناهه بزرگیه و خدا روش تاکیده بسیار زیادی کرده!