موضوع: درد دل با خدا (چند خطی به خدا بنویسید)

خداوندا!

تو تنهایی منم تنهای تنها

تو یکتایی و بی همتا ولی من نه یکتایم نه بی همتا

فقط تنهای تنهایم و محتاج نگاه تو

تمام جاده های جهان را به جستجوی نگاه تو آمده ام

پیاده........

این تو و این پینه های پای من ،

حالا بگو در این تراکم تنهایی ، مهمان بی چراغ نمی خواهی؟

"سلام خدا
امشب خواستم حرف دلم رو بنویسم
هر چند تو به همه چیز دانایی و می دونی که می خوام چی بگم،
فقط میگم که خسته ام خیلی خسته ام
به رحمتک یا الرحم الراحمین"

خداوندا نجاتم بده.
کمکم کن

يه مطلب جالب براتون ميزارم اما از نظر ديني خيلي بدلم نچسبيد اما تا دلتون بخواد روحمو داغون كرد

رّد پاي خداوند

ديشب رويايي داشتم

خواب ديدم بر روي شنها راه مي‌روم

همراه با خود خداوند

و بر روي پرده شب

تمام روزهاي زندگي گذشته‌ام را نگاه ميكردم

دو رد پا بر روي پرده ظاهر شد

يكي مال من بود و يكي از آن خداوند

راه ادامه داشت تا تمام روزهاي همراهي خاتمه يافت

آن گاه ايستادم و به عقب نگاه كردم

در بعضي جاها فقط يك رد پا وجود داشت

اتفاقاً آن محل‌ها مطابق با سخت‌ترين روزهاي زندگيم بود؛ روزهائي با

بزرگترين رنجها؛ ترسها؛ دردها و ........

آنگاه از او پرسيدم:

خداوندا! تو به من گفتي كه در تمام ايام زندگيم با من خواهي بود و من

پذيرفتم كه با تو زندگي كنم

خواهش مي‌كنم به من بگو چرا در آن لحظات دردآور مرا تنها گذاشتي؟

خداوند پاسخ داد:

من تو را دوست دارم و به تو گفتم كه در تمام سفر با تو خواهم بود

من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت

حتي براي لحظه‌اي

هنگامي كه در آن روزها؛ يك رد پا بر روي شنها ديدي ؛ من بودم كه تو را به دوش كشيده بودم.

خدا جونم منو ببخش به خاطر همه درهائی که زدم ولی در خونه تو نبود ؛ خیلی کارا کردم برای تو نبود . ولی خوشحالم که شما خالقی ومن مخلوق .

آری...
مرا دگر تابی نیست، قراری نیست

دوباره دلتنگم...
حتی بیشتر از گذشته ها
ولی این بار، دگر دلی برای شکسته شدن نمانده
و غروری برای به باد دادن نیز،

مرا به سرای آرامش نپذیرفت.
دیری نپایید که مرا از آن پیله کوچک شادمانی ام بیرون راند.

دوباره در طوفان سرگردانم، دیگر پناهی نیست
خدایا دلتنگ توام دوباره.....

یاعزیزالقلوب

ای عزیز...نظردوقسم است.نظرانسانی ونظر رحمانی.
نظرانسانی آنست که توبخودنگری ونظررحمانی آنست که حق بتو
نگرد...وتانظرانسانی ازنهادتورخت برندارد.نظررحمانی به دلت وارد
نشود...
ای بیچاره ی مسکین.چه نگری باین طاعت آلوده ی خویش وآنرابدرگاه
بی نیازی چه وزنی دهی!؟خبرنداری که اگراعمال همه ی صدیقان
زمین وطاعت همه ی قدسیان آسمان جمع کنی درمیزان جلال ذوالجلال به پرپشه ای نسنجد.لکن خداوندبابی نیازی خودبنده رابه
بندگی می پسنددوراه به اومی نمایدوبه بندگان خودلطف دارد و میگوید:لطف ازمابین ورحمت ازمادان ونعمت ازماخواه...
ای یادگارجانهاویادداشت دلها...به فضل خودمارایادکن وبه یادلطفی
ماراشادکن.الهی .توبه یادخودی ومن به یادتو...توبرخواست خودی و
من برنهادتو...مارابه لطف خویش بنوازوعاقبت به خیرمان گردان...آمین یارب العالمین...
:gool::rose::rose::rolleyes::rose::rose::gool:
:gool:یارب:gool:
:gool:یامقلب القلوب:gool: