جهانسبک زندگیمذهبی و فرهنگی

عشق چيست و راهكار آن كدام است؟

عشق چيست و راهكار آن كدام است؟

پاسخ: معناي عشق:

در لغت: «عشق» را محبت شديد و علاقه‏ي افراطي و دل بستگي زياد نسبت به يك شئ و يا يك شخص معرفي كرده‏ اند.

محقق بزرگ طوسي در شرح اشارات بوعلي مي‏نويسد:

والحب اذا افرط سمي عشقاً (محبتي كه از اندازه زيادتر شود و از حد خود بگذرد عشق مي‏نامند).

آیت الله جوادی آملی عشق را اینچنین معنا می کند

آيةاللَّه جوادي آملي نيز در كتاب حماسه و عرفان به همين معنا اشاره دارند. ريشه‏ي اين واژه از «عشقه» گرفته شده است، و آن نام گياهي است كه بر تنه‏ي درخت مي‏پيچد، آب آن را مي‏خورد رنگ آن را زرد مي‏كند و بالاخره آن را خشك مي‏كند و خود با طراوات مي‏ماند.

اما در اصطلاح: عشق را از كيفيات نفساني قلمداد مي‏كنند كه به سبب سيطره‏ي شديد تفكر در زيبايي و نيكويي محبوب و كثرت مشاهده‏ي شئون اطوار و آثار حسن معشوق در نفس و جان آدمي تحقق مي‏يابد.

از نظر بوعلي عشق حقيقي در تمام موجودات ساري و جاري است عشق حقيقي همان ابتهاج، سرور، نشاط ناشي از تصور ذات معشوق مي‏باشد.

عشق در قرآن و روايات: واژه عشق در قرآن نيامده اما مفهوم آن كه محبت شديد و دل باختن به محبوب مي‏باشد وجود دارد در سوره‏ي بقره آيه‏ي 165 آمده است: «الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ» آنها كه ايمان دارند عشقشان به خدا (از مشركان نسبت به معبودهايشان) شديدتر است. عده‏اي از مترجمان و مفسران «أَشَدُّ حُبَّاً» را به عشق ترجمه كرده‏اند.

در سوره‏ي يوسف نيز آمده: (وقتي جريان محبت و علاقه‏ي شديد زليخا به يوسف در شهر منعكس شد) گروهي از زنان شهر گفتند: همسر عزيز، جوانش (غلامش) را به سوي خود دعوت مي‏كند عشق اين جوان در اعماق قلبش نفوذ كرده است.

در روايات واژه‏ي عشق و مفهوم آن مستقيماً به كار رفته است به عنوان نمونه از پيامبر اكرم(‏صلي الله عليه وآله) حكايت شده: «افضل الناس من عشق العبادة فعانقها واحبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها» بهترين مردم كسي است كه به عبادت عشق بورزد و با عبادت هم آغوش گردد و از قلب، دوستش بدارد و آن را با بدن انجام دهد و خود را در اختيار آن بگذارد.

سخن ديگر از امير بيان و مولاي متقيان در خطبه 108 نهج‏البلاغه مي‏فرمايد:

«من عشق شيئاً غشي بصره و أمرض قلبه و…» هر كه عاشق چيزي شود چشمش را كور ساخته و دلش را بيمار گرداند (به طوري كه عيب آن را ننگريسته، زشتي‏اش را نيكوبيند). اين محبت شديد در ادعيه و مناجات اهل بيت نيز بكار رفته است.

عشق در كلام بزرگان:

يكي از موهبت‏هاي بزرگ و ارزشمند الهي به انسان خاكي، كيمياي ناشناخته‏ي عشق مي‏باشد؛ حالتي كه منشأ تمام كمالات والاي نفساني و يكي از مهم‏ترين عوامل حركت، آگاهي و رشد در انسان مي‏باشد و جايگاه بالاي قلب، مكان و ظرف آن مي‏باشد.

حريم عشق را در گه بسي بالاتر از عقل است‏ كسي اين آستان بوسد كه سر در آستين دارد بعضي فرموده‏اند: عشق ستاره‏اي برافروخته از تجلي حسن معشوق ازلي است كه آدمي و پري، طنين هستي اويند و آنقدر اين عشق مقدس است كه دست فرشته به آن نرسد. عشق معجوني است كه همه‏ي جهان زنده به اوست و جنبش افلاك به بركت اوست.

مولانا عشق را وصف ايزد و از اوصاف خداوند بي‏نياز مي‏داند.

عشق از اوصاف خداي بي‏نياز عاشقي بر غير او باشد مجاز عشق رها شدن از پليدي‏ها و عيب هاست، و سوختن در برق عشق نوازشگر دل و روح آدمي است. هر كه را جامه زعشقي چاك شد او ز حرص و جمله عيبي پاك شد نكته‏ي پاياني مقدمه اينكه جناب عارف حكيم صدرالمتألهين مي‏گويد: «عشق» عين «وجود» است و وجود عين عشق است، هر دو عين حسن و جمال است و مراتب و درجات عشق به اندازه‏ي مراتب وجود است و اين دو با هم ملازم هستند، و بين تمام موجودات عالم جريان دارد.

انواع عشق:

براي عشق تقسيم‏بندي‏هاي متعددي نقل شده اما معروف‏ترين آنها اين گونه است:

1. عشق حقيقي: كه همان محبت الهي، عشق به لقاء محبوب حقيقي، كه ذات احديت مي‏باشد. 2. عشق مجازي: عشق‏هاي غيرحقيقي و زودگذر و ظاهري كه بين موجودات است كه منحصر به انسان هم نيست بلكه ممكن است يك طرف انسان و طرف ديگر موجودات ديگر باشد. عشق‏هاي وهمي و خيالي در محدوده‏ي عشق‏هاي مجازي مي‏باشد.

راه حل‏ها: با اين مقدماتي كه بيان شد و تقسيماتي كه درباره‏ي عشق مطرح گرديد حال ببينيم اگر جواني به دلايلي دچار عشق‏هاي مجازي شد و در وجود خود احساس گناه كرد براي معتدل كردن اين عشق چه بايد بكند.

آنچه مهم است كنترل عقلايي و ديني اين احساسات مي‏باشد تا فرد دچار گرفتاري‏ها و دردهاي جسمي و روحي نگردد و اين علاقه و دوست داشتن در مسير معين به اندازه‏ي مشخص جهت دهي شود.

وگرنه موجب بر هم خوردن برنامه‏ي سعادت او مي‏گردد.

آري؛ حكما گفته‏اند: «شدت و ضعف محبت» متناسب است با «ميزان درك كمال محبوب». توضيح مطلب: هر چه «معرفت و آگاهي» انسان نسبت به خوبي‏ها و كمالات محبوب بيشتر شود «محبت» به او نيز بيشتر مي‏شود.

مثال: شما شخصي را به عنوان دوست انتخاب مي‏كنيد در هر ملاقات و ارتباط جديد هر چه از خوبي‏هاي او با خبر مي‏شويد محبت شما به او بيشتر مي‏شود. مثلاً در ملاقات اولي به خاطر ورزشكار بودن به او علاقه‏مند شديد ولي بعد متوجه مي‏شويد دانش‏آموز موفقي هم هست و در كنار درس و موفقيت در ورزش، حافظ قرآن نيز هست هر چه از كمالات و خوبي‏هاي او بيشتر آگاه مي‏شويد علاقه‏ي شما به او بيشتر مي‏شود.

با توجه به مطالبي كه گذشت ما مي‏بينيم گاهي برخي افراد به همديگر علاقه‏مند مي‏شوند در حالي كه هيچ شناختي نسبت به هم ندارند و بعد هم كه ملاقات‏ها بيشتر مي‏شود كمال و خوبي خاصي در محبوب خود نمي‏بيند ولي علاقه‏ي او بيشتر مي‏شود و اين محبت آنقدر شديد مي‏شود كه گاهي به مرحله عشق مي‏رسد. اين واقعيت چطور با آن قاعده‏ي بالا سازگار است؟!

قاعده‏ي بالا مي‏گويد: «هر چه كمالات بيشتر باشد علاقه بيشتر مي‏شود.» ولي اينجا مي‏بينيم كمالي وجود ندارد ولي علاقه و عشق آمده. به نظر مي‏رسد پاسخ اين باشد كه برخي افراد بويژه بعضي جوانان بعد از ملاقات اولي و علاقه‏ي ابتدايي كه به محبوب خود پيدا مي‏كند از محبوب خود يك شخصيت ايده آل و با كمالي، در ذهن خود مي‏سازد و به آن شخصيت كه در ذهن و خيال خود دارد علاقه‏مند مي‏شود و هر روز كمالاتي را براي او فرض مي‏كند و خوبي‏ها و حسن‏هايي را براي او توهم مي‏كند، و براساس آن شخصيت و محبوب خيالي و مفروض كه براي خود ساخته، محبت او بيشتر مي‏شود و عشق و علاقه و دفاع از او نيز لحظه به لحظه افزايش مي‏يابد.

در حالي كه خود او مي‏داند و همه اطرافيان هم مي‏دانند كه: آن محبوب اين كمالات را كه ندارد هيچ، ارزش اين همه دفاع و وقت صرف او كردن را هم ندارد. ولي او كمالات و ارزش‏هايي را براي او تصور كرده و دارد با آن عشق بازي مي‏كند تا حدي كه معايب او اصلاً ديده نمي‏شود و گاهي «معايب» را نيز «محاسن» مي‏شمارد.

راه حل اول: براي خروج از اين بن بست و رهايي از بند عشق‏هاي مجازي اين چنيني، انسان بايد قدري «تفكر» كند و شخصيت محبوب خود را از زير ذره‏بين «عقل» بگذراند و ببيند آيا واقعاً او، اين همه كمال را دارد و اصلاً عيبي ندارد كه من اين مقدار براي او ارزش قائل شده‏ام؟!

به عبارت ديگر چنين افرادي اگر به «واقعيت‏گرايي» نزديك شوند و از «خيال بافي و توهم» فاصله بگيرند بخش عمده‏اي از مشكلشان حل مي‏شود. و محبت آنها به افراد، اعتدال پيدا مي‏كند و بسياري از مشكلات كه بر سر عشق مجازي هست. براي او حل مي‏شود.

راه حل دوم: نيازهاي «عاطفي» و «جنسي» دو عاملي هستند كه انسان را به سوي دوست داشتن و عشق ورزيدن به ديگران سوق مي‏دهد و اين يك امر طبيعي است.

با توجه به اين مقدمه بايد ببينيم: اين عشقي كه ايجاد شده آيا ريشه‏ي عاطفي دارد يا ريشه‏ي جنسي، اگر علاقه‏ي جنسي است آيا معشوق از جنس مخالف است يا همجنس. كه هر كدام از اين موارد پاسخ خاص خود را مي‏طلبد. كه به طور اجمال اشاره مي‏كنيم. ـ اگر ريشه‏ي اين عشق و علاقه – كه انسان را دچار اين مشكل كرده – مسائل «عاطفي» است شخص بايد اين خلأ را از درون خانواده پر كند. با علاقه به پدر و مادر و برادر و خواهر اين خلأ عاطفي را از بين ببرد تا نياز به جايگزيني افراد ديگر نباشد تا انساني در دام عشق‏هاي مهلك مجازي بيفتد. ـ اگر اين علاقه «جنسي» است و معشوق هم از جنس موافق است انسان بايد در مورد عاقبت اخروي و دنيوي اين نوع عشق و علاقه خوب فكر و مطالعه كند.

چنانچه حضرت علي‏(عليه السلام) مي‏فرمايد: «هر وقت خواستيد كاري انجام دهيد، اول در مورد عاقبت آن كار، تفكر عميق بكنيد.» از اين رو عاقبت اخروي اين كار، كه عاقبتي عذاب آلود است و عاقبت دنيوي آن هم كه جداي از آبروريزي و لگدمال شدن شخصيت انسان، فرد را دچار بيماري‏هاي جسمي و روحي خطرناك مي‏كند و استعدادهاي انسان را ضايع مي‏كند و از شكوفا شدن آن جلوگيري مي‏كند.

و اگر اين علاقه‏ي عاطفي يا جنسي، به جنس مخالف است كه راه حل‏هاي خود را مي‏طلبد از جمله: 1.انسان مساله را با خانواده خود در ميان گذارد و رسماً از معشوق خود براي ازدواج خواستگاري نمايد و از اين كار هراسي در دل نداشته باشد. البته بايد با توكل بر خدا و همراه با شناخت و مشورت با ديگران و بدون عجله و با انجام تحقيقات كامل اين امر صورت گيرد.

اما اگر جواب آنها منفي بود يا شرايط ازدواج وجود نداشت چه بايد كرد؟

2. بعد از صبر و بردباري، تصميم بگيرد به طور قاطعانه و با اراده‏ي محكم و توكل بر خدا او را به فراموشي بسپارد، مهم‏ترين عامل در اين مرحله اينست كه مطمئن باشد در آينده‏ي نزديك او را فراموش خواهد كرد و انشاء اللَّه مورد بهتري براي او پيدا خواهد شد.

3. ايجاد پيوند و رابطه‏ي قلبي عميق با خالق زيبائي‏ها و كمالات يعني خداوند متعال، با اين عقيده، كه هر چه زيبايي و كمال در عالم هست از اوست. و عشق به او، پايدار است و بقيه‏ي عشق‏ها فاني و زودگذر است.

4. با برنامه‏ريزي دقيق و منظم، وقت خود را با مطالعه، ورزش، كار و تلاش اقتصادي و رفاقت و مجالست با دوستان مذهبي و با شركت در مجالس اهلبيت، اوقات خود را به نحو احسن غني سازي كند، و سعي شود از بيكاري و پرداختن به امور بيهوده و خلوت گزيني و گوشه‏گيري پرهيز شود. تا خود به خود ذهن انسان از اين محبت‏ها خالي گردد.

5. دوران جواني پر از شور و هيجان و احساس است اين نوع مسايل طبيعي است و با اندك بهانه‏اي بوجود مي‏آيد و با اندك بهانه و تلاشي فراموش مي‏شود.

به عنوان مثال: همين قدر كه انسان متوجه شود محبوب او با شخص ديگري ارتباط دارد، از او دلگير مي‏شود و كم‏كم به قطع رابطه مي‏انجامد.

6. در نظر خود بين دو عشق مجازي و حقيقي كه مربوط به خدا و اولياء خداست مقايسه‏اي بنمايد به اينكه عاشقان حقيقي در وجود خود عزت نفس – حقير شدن مشكلات – تأثير نداشتن تعريف و مدح ديگران – احساس امنيت و آرامش و ثبات قدم داشتن – و محبوب شدن پيش ديگران را دارند. به خلاف عشق‏هاي غيرحقيقي كه خفت و خواري و حقير شدن را به دنبال دارد. يادآوري: لازم به ذكر است كه جوانان در اين مرحله احتياج به مشاوره‏ي حضوري با متخصصان اين امر را دارند.

منبع:پژوهشکده باقرالعلوم(ع)

مطالب مشابه که شاید برای شما جالب باشد

پرسش‎ و‎ پاسخ‎ دینی و مذهبی صفحه 15

آيا اين گفته درست است كه امام مهدي(عج) بعد از ظهورش مساجد دو طبقه را خراب مي‌كند؟

آیانمازاول وقت مهمتراست یاسفرزیارتی

دينداري، ترس و بي نشاطي؟!‏

!!!لطفا به مسجد ما کمک کنید!!!

فرق بين «لعن» و «نفرين» چيست؟ و از كداميك نهي شده است؟

برداشتن ابرو آیا مشکل داره

آیا پیروان مذاهب دیگر اهل نجات اند و به بهشت میروند؟؟؟؟

پاسخ یکی از مراجع پیرامون عضویت در شبکه های مجازی

چرا فکر میکنیم همه چیز متعلق به ما انسان هاست؟

چکار کنیم که در روز قیامت برهنه محشور نشویم ؟

هفتم صفر را به سوگواری به پردازیم یا به جشن و سرور ؟! + پاسخ مراجع تقلید

چند سوال؟؟[ نحوه ارتباط امام زمان(عج)با روحانیون چگونه است؟]

آیا دنبال کردن نشانه های ظهور ضروری است؟

علم یعقوب(ع) و بی خبری از یوسف؟

چرا پیامبری از نسل حضرت یوسف (ع) بیرون رفت؟

2 سوال[م ايا ممكن است شيطان در لباس يك روحاني نمايان گردد؟]

دست نوشته حضرت آیت الله سیستانی درباره عرفان

مواد مخدر حرام است یا نه؟

چرا تا بحال در حرم حضرت رسول معجزه‌اي اتفاق نيفتاده

اجابت نشدن دعا

آخرین ؟

5 تا فرشته!

راز مکلف شدن دختران قبل از پسران

علّت این همه تفاوت بین مرد و زن در چیست؟

آیا مریضی‌ها به خاطر گناه است؟

سوالی در مورد شخصیت محی الدین این عربی

با این که خداوند مکان و جهت خاصی ندارد، چرا باید به سمت قبله نماز خواند؟

احکام

نظر شما درباره جشن هاى تولد كه مردم به مناسبت زاد سال فرزندشان مى گيرند..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
کانال سپاه