جریان یهود و تقابل با اسلام!

جریان یهود و تقابل با اسلام!
یهود چگونه در دوران مشروطیت تغییر چهره داد و به بدنه حاکمیت نفوذ کرد؟ یهود از دوران پیامبر اسلام به تقابل با اسلام ناب آمد به طوریکه کسی چیزی احساس نکند یعنی اینکه نفوذ کرد و تغییر چهره داد!
اینکه گفتند مشکل آب خوردن هم با سازش با آمریکا حل میشود، این باقیمانده تفکر دوران مشروطیت بود!
مهمترین رودررویی حق و باطل که در زمان پیامبر اکرم تجلی پیدا می کند ، مقابله ی جریان یهود با اسلام است !
اینها به دنبال خاتما دادن به جریان تحقق جاکمیت جهانی اسلام ناب بودند .
یهود با چهره ی خودش نمی آید ، بلکه تغییر چهره می دهد ! خودش را تبدیل می کند به خودی !
حتما کلیپ بسیار مهم زیر از استاد طائب را مشاهده بفرمایید:
دشمنى یهود با اسلام:
یهود از آغاز با مسلمانان و پیامبر مکرم اسلام(ص) به دشمنى و خصومت پرداختند. براى بیان شدت دشمنى یهود با اسلام خداوند متعال مىفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ(34)؛ «مسلماً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت و قطعاً کسانى را که گفتند: «ما نصرانى هستیم»، نزدیکترین مردم در دوستى با مؤمنان خواهى یافت، زیرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانىاند که تکبر نمىورزند.»
علل دشمنى
با نگرشى هر چند گذرا در ادیان قبل از اسلام به خوبى درمىیابیم؛ آیینهایى که دستخوش تحریف و بازیچه تغییر واقع نشدهاند با تعالیم اسلام سازگارتراند؛ زیرا دین مبین اسلام در حقیقت مکمل و متمم آنها تلقى مىشود. اما از آن جایى که دین یهود مورد تحریف واقع شده بود سران آن مىدانستند که با رشد و نفوذ اسلام در میان مردم، منافع دنیوىشان در معرض خطر و نابودى قرار خواهد گرفت. از اینرو، با مسلمانان و شخصِ نبى مکرم اسلام(ص) با شدیدترین وجهى به دشمنى برخاستند. افزون بر این، عوامل دیگرى نیز در دشمنى یهود مؤثر بود از جمله: اول؛ حسادت یهود نسبت به پیامبر اکرم(ص)(35) و مسلمانان؛ «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ(36)؛ «بسیارى از اهل کتاب پس از این که حق برایشان آشکار شد از روى حسدى که در وجودشان بود، آرزو مىکردند که شما را، بعد از ایمانتان، کافر گردانند.»
از مرحوم طبرسى نقل شده که این آیه در مورد جماعتى از یهودیان نازل شده است.(37)
توطئه ها و دسیسه هاى یهود در حدى بود که موجب اذیت و آزار رسول مکرم اسلام(ص) مىگردید؛ براى این، خداوند متعال براى تسلى و آرامش خاطر پیامبر اسلام(ص) مىفرماید(38): «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ(39)؛ «اى پیامبر، کسانى که در کفر شتاب مىورزند، تو را غمگین نسازند، از آنان که با زبان خود گفتند: «ایمان آوردیم»، و قلب آنها ایمان نیاورده تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین)گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش مىدهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف مىکنند.
دوم؛ از آنجا که یهودیان در تعالیم پیشین خود بنا را بر ردّ و تکذیب انبیا و رسولان گذارده بودند. بنابراین هر پیامبرى که بعد از حضرت موسى(ع) برانگیخته مىشد، او و قومش را دشمن داشته و با تلاشهاى فراوان در صدد نابودى آنان برمىآمدند؛ چه اینکه پذیرش حقانیت انبیاى پسین، معیار دست برداشتن از آموزههاى باطل پیشینیانشان بود. چنانچه همین معامله را پیشتر با حضرت عیسى(ع) و مسیحیان انجام و در پى آن، همان شیوه را در برخورد با پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان بکار گرفتند.
خط نفوذ
بعضی دیگر از لینک های سایت:
تدابیر پیامبر برای تثبیت خلافت علی