عنایت امام حسین علیه السلام به یکی از زوار در پیاده‌روی اربعین
استاد پناهیان داستانی زیبا از عنایت امام حسین علیه السلام به یکی از زوار در پیاده‌روی اربعین را تعریف می کنند :
نقل می کرد: رفتیم خونه ی یکی . دیدیم یک عکس روی طاقچه است که تابوت یک مُرده است ! گفتیم آقا این چیه؟
گفت این تابوت خودمه اون مرده هم منم توش! میگفت من از اراذل و اوباش بودم که کسی به من نگاه نمی کرد .
اومدم تو مسیر اربعین که به عشایرمون سر بزنم ، اومدم دم در یک موکبی یک چایی بخورم همه همدیگر رو میشناختیم جوان گفت برو آقا برو واینستا ما اینجا آبرو داریم! بساط ما رو بهم نزن ! یک آدم همه چی خور مثلا!
میگه من ناراحت شدم دلم گرفت . اومدم برم پیرمرد اون عشیره اومد من رو صدا زد گفت بیا اینجا ناراحت نشو . بعد دیگه من رو دید خیلی حالم گرفته است ، گفت یک کاری به من بده که چکار کنم . من پکر بودم گفت بیا برو یک مقداری شکر بخر بیار اینجا ما الان شکر کم داریم .برو پند گیلو شکر بخر بیار .
میگفت مغلزه نزدیک بود اون اوایل راه بود . رفتم شکر گرفتم اومدم نزدیک این موکب که شدم یک موکب دیگه داشتم رد میشدم فکر کرد من شکر برای اونها گرفتم شکر رو گرفت گذاشت کنار من هم دیدم تحویلم گرفت چیزی نگفتم .
گفتم خب من میرم دوباره شکر میگیرم برای اونها برمیگردم . اومدم برم جان دادم .افتادم زمین و جان دادم و از بالا مسلط بودم به اوضاع خودم ….
حتما ببینید بسیار جالب است :
چند مطلب مفید دیگر از سایت نورآسمان :
