روایت تکان دهنده از یک مسیحی که کنار گودال قتلگاه از جهنم برگشت!
روایت تکان دهنده از یک مسیحی که کنار گودال قتلگاه از جهنم برگشت را بشنوید: توی کربلا عده ای بودن که برگشتن . شاخص ترین آنها حربن یزید ریاحی بود.
اما عده ای دیگر هم بودن ! و بزرگترین شان یک جراح مسیحی بود که در لشگر عمر سعد بود .
هفت نفر رفتند در گودال و برگشتند نتوانستند سر مبارک را جدا کنند.
عمر سعد ملعون یک مسیحی را فرستاد
ادامه متحول شدن جراح لشکر یزید در کربلا را از زبان راوی داستان بشنوید:
سید علی صادقی
🎞 برنامه ازسرگذشت
مرتضی آوینی/ نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است
«قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند:
کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا… این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
… و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی… یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است .
می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست … اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند .
… ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند ! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد ؟
ای دل! نیک بنگر تا قلاّده دنیا ا برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را ، که در دست شیطان است . آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند ، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد…»
( شهید مرتضی آوینی )
بعضی دیگر از لینک های مفید سایت: